داوود قنبری؛ نرگس اسکویی؛ عزیز حجاجی کهجوق
چکیده
فتوت نامهها به جهت احتوا بر انواع گفتمانهای اهل فتوت با نگرههای متفاوت، از اهمیت بسیاری در پژوهشهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عرفانی و ادبی در موضوع فتوت و تاریخچه و تأثرات و تأثیر همه جانبه آن بر جوامع اسلامی، برخوردارند. در این میان تحلیل گفتمان فتوت نامه ابوحفص عمر سهروردی، به جهت جنبه اجتهادی و نظریهپردازانه شیخ در ایجاد ...
بیشتر
فتوت نامهها به جهت احتوا بر انواع گفتمانهای اهل فتوت با نگرههای متفاوت، از اهمیت بسیاری در پژوهشهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عرفانی و ادبی در موضوع فتوت و تاریخچه و تأثرات و تأثیر همه جانبه آن بر جوامع اسلامی، برخوردارند. در این میان تحلیل گفتمان فتوت نامه ابوحفص عمر سهروردی، به جهت جنبه اجتهادی و نظریهپردازانه شیخ در ایجاد پیوستاری بین مفاهیم اخلاق و عرفان از یک سوء، و توسعه دیدگاههای شیعی در نظریهپردازی اهل تصوف و فتوت از سویی دیگر، اهمیتی مضاعف مییابد. در این پژوهش، بهمنظور تحلیل گفتمانی متن فتوت نامه سهروردی و کشف سازوکارهای میان ذهن و زبان نویسنده و بافت فرهنگی-اجتماعی متن و نیز تحلیل مؤلفههای اندیشگانی مستتر در آن، به روش زبانشناسان سیستمی-نقشی (نقشگرا)، از تحلیل فرآیندها استفاده شده است. از تحلیل انواع فرآیندها در این متن دریافتیم که فراوانی فرآیندهای ذهنی (و گونههای آن) و نیز بسامد بالای فرآیندهای رابطهای (شناسایی-وصفی) و فرآیندهای وجودی در این متن، نشانگر غلبه کنش ایضاحی و اثباتی در گفتمان مؤلف است که اهدافی چون تشریع نهاد فتوت، یکسویگی بخشیدن به نهادهای اخلاق، عرفان و سیاست و نیز مشروعیتبخشی به پایگاه شیعی این نهاد را (تحت حمایت مستقیم خلیفه الناصر لدین الله) تقویت میکند. فراوانی معنادار فرآیندهای مذکور، موجب کاهش کنشهای ارتباطی و تعاملی گفتمانی در متن و عاملی برای تقویت منظورهای گفتمانی تکصدایی و جنبههای ارزشی/ ایدئولوژیکی موجود در سازههای تجربی (تشریعی، مشروعیتبخشی و کنشهای اثباتی و ایضاحی) متن است.
حمید جعفری قریه علی
چکیده
خاطره نوشتهها از ماندگارترین نمونههای روایی آثار دفاع مقدس هستند که گزارشهای صادقانهای از رخدادهای هشت سال نبرد را به تصویر میکشند. کتاب «لشکر خوبان» تألیف معصومه سپهری از جملۀ این آثار است. این خاطره نوشته، روایتی از رزمندهای است که سالها در واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا رشادت میکند. «لشکر خوبان» ...
بیشتر
خاطره نوشتهها از ماندگارترین نمونههای روایی آثار دفاع مقدس هستند که گزارشهای صادقانهای از رخدادهای هشت سال نبرد را به تصویر میکشند. کتاب «لشکر خوبان» تألیف معصومه سپهری از جملۀ این آثار است. این خاطره نوشته، روایتی از رزمندهای است که سالها در واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا رشادت میکند. «لشکر خوبان» گزارشهایی از عملیاتهای والفجر مقدّماتی، بدر، والفجر 8، کربلای 4 و 5، بیت المقدس 2 و 3 و مرصاد را روایت میکند. با توجّه به اینکه خاطرات از زبان یکی از نیروهای اطلاعاتی بازگو میشود، حقایقی روشن را از چگونگی این عملیاتها در اختیار مخاطب قرار میدهد. این اثر در کنار چنین گزارشهایی، از نثری شیوا همراه با چاشنی طنز بهره میبرد که عامل دیگری در موفّقیت آن به حساب میآید. این پژوهش به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، عناصر و گزارههای دستوری جانشینشوندهای را بررسی میکند که با هدف گسترش معنا در متن به خدمت گرفته شدهاند. جانشینشوندهها عناصر و ساختهایی از زبان هستند که در جای عناصر و ساختهای دیگر مینشینند و در فرایند انتقال معنا و پیام، مفاهیم جدیدی را با چاشنی طنز، تأکید و گاه تصویرآفرینی القا میکنند. این نوآفرینیها به برجستهسازی منجر میشود. در کتاب لشکر خوبان جانشینشوندهها دو وظیفۀ عمده را بر عهده دارند: 1. بار عاطفی و گفتمان حاکم بر متن را تقویت میکنند و در القای جهانبینی مذهبی، یاریگر خاطره نویس هستند؛ 2. موجب گسترش حوزۀ زبان میشوند و همین موضوع عامل تنوّع واژگانی و سازههای دستوری میشود و به شیوایی متن کمک میکند.
احمد رضایی
چکیده
نام شناسی (Onomastics) دانشی است که حوزهای گسترده از علوم گوناگون را در خود جمع کرده است؛ این دانش، نام ها را از زوایای مختلف اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و زبانی مطالعه کرده و با توجه به جنبه های مختلف، قلمروهای دلالتی گوناگونی را دربارۀ چرایی نام ها تبیین می کند. در خودِ قلمرو زبانی نیز می توان ساختار نام ها را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل ...
بیشتر
نام شناسی (Onomastics) دانشی است که حوزهای گسترده از علوم گوناگون را در خود جمع کرده است؛ این دانش، نام ها را از زوایای مختلف اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و زبانی مطالعه کرده و با توجه به جنبه های مختلف، قلمروهای دلالتی گوناگونی را دربارۀ چرایی نام ها تبیین می کند. در خودِ قلمرو زبانی نیز می توان ساختار نام ها را از زوایای مختلف بررسی و تحلیل کرد. در پژوهش حاضر نام کتاب های اصلی و معروف در حوزه بلاغت را از منظر هسته معنایی، شفافیت و تیرگی به شیوه ای تحلیلی - توصیفی بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد در نام هایی که «بلاغت» کانون نام اثر است و نام دارای ساختار اضافی است، باید برخلاف رویة معمول در چنین تحلیل هایی، جزء دوم را هستة ترکیب تلقی کرد. این ویژگی در آثاری که «بدیع» در آنها به کار رفته نیز دیده می شود، درحالی که در بسیاری از نام ها که مضاف الیه آنها «شعر» است، هستة ترکیب، همان بخش اول آنها است؛ به عبارتی، این اسامی از جمله نام های درون مرکز هستند. آنچه در این بررسی بسیار درخور توجه است، نام های عربی است که در ساختار آنها جار و مجرور دیده می شود. می توان مواردی از این دست را در شمار نام های مرکب اضافی قرار داد. علاوه بر این موارد، در این حوزه، با نام هایی سروکار داریم که باید آنها را فاقد هسته ای مشخص بدانیم. از منظر شفافیت و تیرگی باید گفت در نام کتاب هایی که ساختار اضافی دارند، اغلب مضاف الیه بر هسته یا به عبارتی کل ترکیب سایه افکنده و آن را تحت تأثیر قرار داده است؛ حتی در ترکیبات وصفی نیز اغلب واژهای یافت می شود که همه ساختار را متأثر کرده است. در مجموع در این اسامی واژگان «بلاغت»، «شعر»، «ادب» و «نظم» بسیار نمایان است، لکن به نظر می رسد هیچ یک از آنها موجب شفافیت نام نشده اند، بلکه آنچه شفافیت نام را در پی داشته، زمینة موضوعی نام یا بافت موقعیتی آن بوده است.
علی سلیمانی؛ محمدرضا موحدی
چکیده
تا به امروز شروح فراوانی بر مثنوی مولانا نوشته شده که «شرحِ جامعِ مثنوی معنوی» نیز یکی از آنهاست. این شرح به علت جامعیّت و بینیاز کردن نسبی مخاطبان از مراجعه به دیگر شروح نوشته شده بر مثنوی، مورد علاقۀ مولاناپژوهان است. علیرغم زحمات فراوان استاد کریم زمانی در جمعآوری نوشتههای دیگر شارحان و شرح برخی از ابیات، در ...
بیشتر
تا به امروز شروح فراوانی بر مثنوی مولانا نوشته شده که «شرحِ جامعِ مثنوی معنوی» نیز یکی از آنهاست. این شرح به علت جامعیّت و بینیاز کردن نسبی مخاطبان از مراجعه به دیگر شروح نوشته شده بر مثنوی، مورد علاقۀ مولاناپژوهان است. علیرغم زحمات فراوان استاد کریم زمانی در جمعآوری نوشتههای دیگر شارحان و شرح برخی از ابیات، در این شرح کاستیهایی به چشم میخورد. نویسندگان این مقاله با کمال احترام به استاد کریم زمانی، برآنند تا با تکیه بر بافت موقعیتی ابیات و استفاده از نشانههای درونمتنیِ مثنوی، به نقد و بررسی دفتر اول «شرحِ جامعِ مثنوی معنوی» بپردازند. بیشک نقد و بررسی تمامی ابیات این دفتر، خارج از ظرفیت این مقاله است؛ از این رو در این پژوهش با دستهبندی دلایلِ نارساییهای موجود در دفتر اول این شرح و آوردن یک یا چند نمونۀ مرتبط با آن، تلاش خواهد شد تا تصویری مختصر از کاستیهای زبانی و بلاغی این شرح ارائه شود. از رهرو نقد و بررسی دفتر اول این شرح دریافتیم که به علت وجود مواردی همچون: بیتوجهی به بافت موضوعی، بسنده کردن بر معنای ظاهری و عدم ذکر معنای باطنی و عرفانی ابیات، خوانش نادرست ابیات، بیربط بودن توضیحات داخل قلاب با منظور اصلی بیت، بیتوجهی به تغییر متکلم و مخاطب ابیات، بیتوجهی به موقوفالمعانی بودن ابیات و...، معنای برخی از ابیات مثنوی مغایر با نیّت اصلی و معنای مد نظر مولاناست و همچنان جای خالی شرح مناسبی از مثنوی معنوی احساس میشود.
معصومه صادقی؛ شهین اوجاق علیزاده؛ زهرا قنبرعلی باغنی
چکیده
سبکشناسی لایهای از روشهای نوین نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل متون ادبی در قالب لایههای پنجگانۀ زبانی میپردازد. مقالۀ حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی لایۀ آوایی زبان در سرودههای «سید حسن حسینی» همت گمارده و چهار گزارۀ تشکیلدهندۀ سازۀ آوایی زبان شعر (موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی) را ...
بیشتر
سبکشناسی لایهای از روشهای نوین نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل متون ادبی در قالب لایههای پنجگانۀ زبانی میپردازد. مقالۀ حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی لایۀ آوایی زبان در سرودههای «سید حسن حسینی» همت گمارده و چهار گزارۀ تشکیلدهندۀ سازۀ آوایی زبان شعر (موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی) را در سرودههای این شاعر معاصر ادب فارسی تطبیق و شرح داده است. یافتههای تحقیق نشان از آن دارد که امکانات آوایی زبان در آثار حسینی فراتر از تلوین و التذاذ موسیقیایی در چارچوب موسیقی بیرونی شعر بروز یافته است؛ به طوری که پرداختن به رئالیسم اجتماعی از تحلیل و بررسی سازۀ آوایی در قالب موسیقی کناری آشکار میشود. حسینی با کاربست سازۀ آوایی و ترکیب شاخصهای آن با یکدیگر به نقد درونی جامعۀ خویش پرداخته است. موسیقی معنوی امکان تصویر آفرینی هرچه دقیقتر را برای این شاعر معاصر فراهم آورده و وی توانسته است از رهگذر این لایۀ سبکشناسی نوین، تصاویر متحرّک شعری را به مخاطب ارائه دهد.
سعید دامنی؛ اسحاق میربلوچ زائی
چکیده
پژوهش حاضر نقد، بررسی و توصیفِ گونهای از افعال زبان فارسی است که ساختاری متفاوت با سایر افعال در جمله دارند. در مورد این ساخت فعلی بین دستورنویسان زبان فارسی اختلاف نظرهایی وجود دارد که فهم درست و تشخیص آن را با دشواریهایی همراه ساخته است. تأمل در نامهایی که صاحبنظران گرامی بر این گونۀ فعلی نهادهاند، شدت اختلاف نظر و ...
بیشتر
پژوهش حاضر نقد، بررسی و توصیفِ گونهای از افعال زبان فارسی است که ساختاری متفاوت با سایر افعال در جمله دارند. در مورد این ساخت فعلی بین دستورنویسان زبان فارسی اختلاف نظرهایی وجود دارد که فهم درست و تشخیص آن را با دشواریهایی همراه ساخته است. تأمل در نامهایی که صاحبنظران گرامی بر این گونۀ فعلی نهادهاند، شدت اختلاف نظر و برداشتهای متفاوت در این عرصه را نشان میدهد. این افعال با عناوین مختلفی از جمله: «فعل بیشخص»، «فعلهای ناگذر»، «فعل مرکب ضمیری»، «ناگذر یکشخصه»، «فعل یکشناسه» یا «فعل غیرشخصی» و «مرکب پیبستی» نامیده شده است. نگارندگان این ساخت خاص فعلی را در مقالۀ حاضر بر اساس ساختار نحوی و صوری در ساخت جمله بررسی و توصیف کردهاند. البته از آنجاکه در توصیف و معرفی این ساخت فعلی، برخی از صاحبنظران به آوردن مثالهایی از فارسی قدیم و بعضی دیگر به آوردن مثالهایی از فارسی معاصر پرداختهاند، بنابراین نگارندگان در این مقاله با روشی متفاوت و کاربردی توصیف فعل را با هر دو نگرش درزمانی و همزمانی انجام دادهاند؛ چون ساخت استثنایی این افعال باعث ارائه توصیفهای متفاوت از آن شدهاست. لذا ضمن بیان نظریات دیگران به نقد و بررسی این دیدگاهها پرداخته شده است تا در پایان با توصیف مشخص و دقیق زبانی این فعل، گامی هر چند کوچک برای فهم بهتر زبان فارسی برداشته شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این ساخت فعلی همیشه مرکب و معمولاً گذراست و شخصی بودن آن را بر اساس ساختار جمله میتوان تشخیص داد. همچنین به دلایل مختلف بهتر است مرکب استثنایی نامیده شود.
عفت توکلی؛ سجاد نجفی بهزادی؛ مسعود فروزنده
چکیده
یکی از ویژگیها و عنصرهای مهم شعر نوجوان، مسأله ایماژ و تصویرسازیهای شعری است. گیرایی و جذابیت تصاویر و موفقیت شاعر در ارائه تصاویر شعری، چیزی است که به میزان کاربرد عوامل تصویرساز در هر سرودهای برمیگردد. هدف این جستار بررسی ایماژهای سهگانه (توصیفی، تخیلی- واقعی و تخیلی- کنشی) در شعر منتخب نوجوان دهة 90 است. بسامد هر کدام ...
بیشتر
یکی از ویژگیها و عنصرهای مهم شعر نوجوان، مسأله ایماژ و تصویرسازیهای شعری است. گیرایی و جذابیت تصاویر و موفقیت شاعر در ارائه تصاویر شعری، چیزی است که به میزان کاربرد عوامل تصویرساز در هر سرودهای برمیگردد. هدف این جستار بررسی ایماژهای سهگانه (توصیفی، تخیلی- واقعی و تخیلی- کنشی) در شعر منتخب نوجوان دهة 90 است. بسامد هر کدام از ایماژها در شعر 20 شاعر نوجوان (10 شاعر مرد و 10 شاعر زن) استخراج و تحلیل شده است. آثار مورد بررسی، در قالب مجموعه شعر نوجوان امروز و از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستند. روش تحقیق به صورت تحلیل محتوا و شیوۀ گردآوری اطلاعات به شکل اسناد کتابخانهای است. نتایج پژوهش نشان میدهد که ایماژهای توصیفی بیشترین بسامد و کاربرد را در اشعار مورد نظر داشته است. دلیل استفاده زیاد از ایماژهای توصیفی، تمایل شاعران به طبیعت و استفاده از عناصر طبیعی برای تصویرسازیهای ملموس و عینی است. ایماژهای تخیلی- کنشی که نقش مهمی در تحرک و پویایی تصاویر شعری دارند، بسامد کمتری داشتهاند.
شیرزاد طایفی؛ محمّد شیخ الاسلامی
چکیده
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزۀ ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخصتر، پویایی و سیالیت دستافزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته میشود. پرسش ...
بیشتر
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزۀ ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخصتر، پویایی و سیالیت دستافزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته میشود. پرسش بنیادین این پژوهش را میتوان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعهشناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه میتوان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیدهایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای، در سه داستان کمتر خواندهشدۀ غلامحسین ساعدی (داستانهای مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعهشناسی ادبیات و نقد جامعهشناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعهشناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان میدهد: 1. به کمک دانش بلاغت میتوان به عادت-وارۀ افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت میگیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایۀ ادبیت متن بررسی نمیکند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش میتوان به توانمندیهای نویسندهای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی میبخشد و با این تغییر، ویژگیهای جامعهشناسانۀ متن هم دچار تغییر میشود. میتوان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهشهای نوین حوزۀ ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
یحیی طالبیان؛ محمود بشیری؛ حمید امینی
چکیده
جایگاه واژگان در جمله و تأثیر آن بر بلاغت کلام، از مهمترین مباحثی است که عبدالقاهر جرجانی در «نظریۀ نظم» مطرح نموده است. وی جایگاه عناصر را تحت عنوان «تقدیم و تأخیر» و البته در ارتباط با تعریف و تنکیر بررسی میکند که همسو با ساخت اطلاعی و ساخت مبتدا - خبری در نظریۀ دستور نقشگرای هلیدی است و تمرکز آن بر مطالعۀ آرایش واژگان ...
بیشتر
جایگاه واژگان در جمله و تأثیر آن بر بلاغت کلام، از مهمترین مباحثی است که عبدالقاهر جرجانی در «نظریۀ نظم» مطرح نموده است. وی جایگاه عناصر را تحت عنوان «تقدیم و تأخیر» و البته در ارتباط با تعریف و تنکیر بررسی میکند که همسو با ساخت اطلاعی و ساخت مبتدا - خبری در نظریۀ دستور نقشگرای هلیدی است و تمرکز آن بر مطالعۀ آرایش واژگان در جمله میباشد. شیوۀ آرایش واژگانی را میتوان یکی از بارزترین ویژگیها و اساس ساختار نحوی در منظومۀ گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه دانست؛ از این رو، در این پژوهش به بررسی پیشآیی و پسآییهای عناصر اصلی جمله و تحلیل کارکرد بلاغی هر یک در حدود 3000 جمله از دو اثر پرداختهایم. در همین راستا، ابتدا به بررسی بسامد تقدیم و تأخیر عناصر اصلی در جملات دارای نهاد و نیز جملات با نهاد محذوف در محدودۀ مذکور از دو اثر پرداخته و آمار حاصل را در جداول نمایانگر پراکندگی به صورت تعداد و درصد درج کردهایم تا بهواسطۀ این آمار، بتوان قیاسی دقیق را میان آثار ایجاد نمود. سپس با استناد به جدول مربوط به هر بخش، به تحلیل کارکرد بلاغی عناصر با توجه به جایگاه آنها در جمله پرداختهایم. نتایج پژوهش نشان میدهند که علاوه بر اجبار در رعایت وزن عروضی، اغراض بلاغی چون: تأکید، تعظیم، تحقیر، حصر و قصر و... در تقدیم و تأخیر عناصر اصلی جمله و جایگاه و نحوۀ چینش واژگان در کلام فردوسی و اسدی توسی تأثیر فراوانی داشتهاند. بلاغیترین شیوۀ دو شاعر در این مسیر، مبتداسازی عناصر اصلی به ویژه فعل میباشد که در آغاز جمله به منظور تأکید صورت گرفته است.
علی اصغر بابا سالار؛ علیمحمد موذنی؛ خدیجه کدخدایی
چکیده
این پژوهش با رویکرد فرمالیستی و با شیوۀ تحلیلی- توصیفی، به بررسی وجوه آشناییزدایی موسیقایی در اشعار کودکانة محمود کیانوش پرداخته است. صورت-گرایان روس توجه ویژه به زبان و به خصوص موسیقیِ زبان دارند تا آنجا که چگونه گفتن را مقدم بر چه گفتن دانستهاند. ساحت شعر کودکانه نیز بر محور اصلی موسیقی زبان استوار است. در این گذار، اهمیت توجه ...
بیشتر
این پژوهش با رویکرد فرمالیستی و با شیوۀ تحلیلی- توصیفی، به بررسی وجوه آشناییزدایی موسیقایی در اشعار کودکانة محمود کیانوش پرداخته است. صورت-گرایان روس توجه ویژه به زبان و به خصوص موسیقیِ زبان دارند تا آنجا که چگونه گفتن را مقدم بر چه گفتن دانستهاند. ساحت شعر کودکانه نیز بر محور اصلی موسیقی زبان استوار است. در این گذار، اهمیت توجه به عوامل موسیقایی در شعر کودک، توجه و اعتنا به همه عواملی است که کلام را به سمت و سوی شعر سوق میدهد و به تعبیر صورتگرایان به «برجستگی زبانی» منجر میشود. از کاربست این نظریه بر اشعار کودکانه محمود کیانوش، میتوان بیان کرد که برجستگیهای زبانی او در محورهای موسیقی بیرونی و کناری، دو عامل مهم و قابل اعتنا در غنی ساختن اشعار او به حساب میآیند. کیانوش با مدد از دانش شعر کلاسیک و نو، زبان شعر کودک را تشخص بخشیده و با کاربست هنرسازههای موسیقایی در زیباسازی کلام و تأثیر بر مخاطب موفق عمل کرده است. بنابر یافته-های این پژوهش، به کارگیری انواع قافیۀ غنی و ردیفهای پویا، انتخاب اوزان مطبوع و بحور گوشنوازی مانند رمل و رجز، در کنار دقت و توجه به کارکردهای ردیف و قافیه، تمرکز بر مطابقت مضمون با وزنهای شعری و انتخاب ردیف مرتبط با درونمایۀ شعر، از شگردهایی است که کیانوش آگاهانه و هنرمندانه آنان را در خدمت زبان شعر کودک قرار داده و ماحصل استفاده دقیق و بجا از هنرسازه-های موسیقایی، شعر او را به شعری خلاق و پویا تبدیل کرده است؛ شعری که به هنر ناب نزدیک شده و با نظریههایی چون «آشناییزدایی موسیقاییِ» فرمالیست-های روس قابل توضیح و تبیین است.
خدابخش اسداللهی؛ لیلا آذرنیوار
چکیده
قانون مدنی از جمله قانون هایی است که نقش زیادی در تعیین و بررسی حقوق انسان ها، احکام و قواعد ویژۀ آنها دارد. به دلیل اهمیتی که قانون مدنی در تأمین امنیّت و سلامت جامعه برعهده دارد، رعایت دستور زبان و اصول نگارش فارسی آن ضروری به نظر می رسد؛ زیرا عبارت های نارسا و جمله های نامفهوم، موجب سرگردانی مجریان قانون و بروز ...
بیشتر
قانون مدنی از جمله قانون هایی است که نقش زیادی در تعیین و بررسی حقوق انسان ها، احکام و قواعد ویژۀ آنها دارد. به دلیل اهمیتی که قانون مدنی در تأمین امنیّت و سلامت جامعه برعهده دارد، رعایت دستور زبان و اصول نگارش فارسی آن ضروری به نظر می رسد؛ زیرا عبارت های نارسا و جمله های نامفهوم، موجب سرگردانی مجریان قانون و بروز اختلاف در استنباط از قانون و ضایع شدن حقوق تابعان آن می شود. شرط اجرای قانون، همه فهمی و فراگیری و شمول آن است؛ بنابراین رعایت دستور زبان و اصول نگارش فارسی از مهمترین وظایف هر نویسندهای در نگارش هر نوع نوشته ای است که موجب روشنی، پختگی و دقت معنایی در نوشته ها می شود و علاوه بر حفاظت از زبان و نهادینه کردن الگوی نگارش صحیح، باعث خوانایی بیشتر متن، ماندگاری، کارایی و تأثیرگذاری اثر نیز می شود؛ از این رو در نگارش و تدوین کتاب های قانون، باید کاملاً دقت کرد تا از چارچوب خود خارج نشود و غلط های املایی، دستوری و زبانی در آن راه پیدا نکند. در پژوهش حاضر با روش توصیفی و کیفی و مبتنی بر مطالعۀ کتابخانه ای، به آسیب شناسی قانون مدنی از منظر دستور زبان فارسی و اصول نگارشی پرداخته شده است. هدف این پژوهش، کاربردی و توجه به اصلاح و ویرایش منابع حقوقی و قانون از سوی مجریان این حوزه با یاری جستن از صاحب نظران زبان و ادب فارسی است. نتیجۀ پژوهش نشان می دهد که قانون مدنی به لحاظ زبانی، نگارشی و ویرایشی نیازمند نظارت ها و بازنگری های دقیق ادبی است.