بلاغی
محمدامیر مشهدی؛ حسین اتحادی؛ محمدرضا مشهدی
چکیده
در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تصاویر غریب و دور از ذهن افراط کردهاند. آنگونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک میشود. از همین رو به شاعران طرز خیال مشهور شدهاند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکرهها او را بانی این طرز دانستهاند. در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، تشبیه ...
بیشتر
در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تصاویر غریب و دور از ذهن افراط کردهاند. آنگونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک میشود. از همین رو به شاعران طرز خیال مشهور شدهاند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکرهها او را بانی این طرز دانستهاند. در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، تشبیه به عنوان پرکاربردترین عنصر تصویرساز در غزلیّات وی بررسی شده است. میتوان گفت اسیر در استفاده از تشبیه رویکردهایی داشته که در ابهام و پیچیدگی کلام او تأثیرگذار بوده است. از جملة این رویکردها میتوان به بهرة زیاد از عناصر انتزاعی، کاربرد مشبّه و مشبّهبه با اضافات متعدد و تلفیق طرفین تشبیه با مراعات نظیر اشاره کرد. افزون بر اینها تراکم تشبیه در محور افقی شعر، در ایستایی و دیریابی مضامین کلام وی اثرگذار بوده است. از منظری دیگر بایدگفت خلق تشبیهات بدیع و تازه، در موارد بسیار زیادی موجب برجستگی و غرابت مفاهیم شعر اسیر شده است. هرچند در پارهای موارد برخی لغزش هانی زبانی و بیانی هم در تشبیهات وی، مشاهده میشود.در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تصاویر غریب و دور از ذهن افراط کردهاند. آنگونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک میشود. از همین رو به شاعران طرز خیال مشهور شدهاند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکرهها او را بانی این طرز دانستهاند.
بلاغی
فرجالله نعمتی؛ محمد رضا یوسفی
چکیده
حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمرة شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشاندار اجتماعیِ گوناگون با دلالتها و ارزشهای فراوانِ بیانی، رابطهای و تجربی است. این واژگان، معانیای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشهها و آرمانهای حافظ و پدیدهها و واقعیاتی که در زمانۀ او ...
بیشتر
حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمرة شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشاندار اجتماعیِ گوناگون با دلالتها و ارزشهای فراوانِ بیانی، رابطهای و تجربی است. این واژگان، معانیای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشهها و آرمانهای حافظ و پدیدهها و واقعیاتی که در زمانۀ او جریان داشتهاند. حافظ با استفاده از روشهای مستقیم و غیرمستقیم و ابزارهای بلاغی متعدد همچون «ایهام» و استعارههای چندلایه و بهویژه «طنزآمیزی» و «تناقضنمایی» و به یاری بار عاطفی واژگانِ نشاندار، به انتقاد و اصلاح اجتماعی میپردازد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، با ملاحظۀ اوضاع تاریخی- اجتماعیِ عصر حافظ و با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، واژگان نشاندار اجتماعیِ پربسامد در غزلیات «لسانالغیب»، در سه سطحِ «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین»، واکاوی و کنش انتقادی حافظ در برابر مهمترین نهادهای جامعه؛ یعنی سیاست، تصوف و شریعت بررسی میشود. برپایۀ برآیند این بررسی، زبان و بیان حافظ یک «کنش اجتماعی» است که در مقام «کنشپذیر»، از اندیشهها، عواطف، رفتارها و روابط اجتماعی- سیاسی زمانۀ خویش اثر پذیرفته و در مقام «کنشگر»، در سطوح و ساحتها و قالبهای گوناگون، بهویژه در قالب گفتمان انتقادی، بر آنها اثری ژرف و ماندگار نهاده و نقش خاص خود را بر زندگی و جهاننگری و ارزشهای مردمان زدهاست.
دستوری
سیدجعفر سپهرسیدزیادی؛ محمود بشیری
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی و دستور نظاممند نقشگرا هر دو متشکل از یک سری روش برآمده از رشتههایی همچون زبانشناسی و جامعهشناسی برای مطالعهی روابط میان متون و مناسبات قدرتاند. در رویکرد فرکلافِ تگفا با مدل سه مرحلهای توصیف، تفسیر و تبیین و در نظریهی نقشگرا با محورهای سهگانهی اندیشگانی، میان فردی و متنی تحت عنوان فرانقش مواجهیم. ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی و دستور نظاممند نقشگرا هر دو متشکل از یک سری روش برآمده از رشتههایی همچون زبانشناسی و جامعهشناسی برای مطالعهی روابط میان متون و مناسبات قدرتاند. در رویکرد فرکلافِ تگفا با مدل سه مرحلهای توصیف، تفسیر و تبیین و در نظریهی نقشگرا با محورهای سهگانهی اندیشگانی، میان فردی و متنی تحت عنوان فرانقش مواجهیم. ما در این مقاله برای مطالعهی موردی کاربست همزمان ابزارهای تحلیلی دو نظریهی مذکور بر ادبیات فارسی، یعنی استفاده از دستور نقشگرا در سطوح توصیف و تفسیرِ تگفا، شعر «دلم برای باغچه میسوزد» فروغ فرخزاد را انتخاب کردیم و دو هدف کارکردی عمده را مورد توجه قرار دادیم؛ نخست ارائهی تصویری دقیق از دو نظریه و سپس تحلیل زبانشناختی شعر و رسیدن به پاسخ این پرسش که ایدئولوژی حاکم بر متن و نحوهی برخورد آن با ساختارهای اجتماعی و در یک کلام گفتمان مفصلبندی شده در آن و ارتباط آن با مناسبات قدرت زمانهاش چیست. در واقع با بررسی ظواهری همچون بسامد فرایندها، وجه، زمان و نوع فعلها، ضمایر، ادات تأکید، لحن و نمادها و گردآوری آمار مورد نیاز، به این رسیدیم که ایدئولوژی فرستنده در شکلگیری سازههای زبانی و این سازهها در انتقال این ایدئولوژی نقش دارند. یافتهها نشان داد که شعر هم گفتمان شبهمدرنیتهی حاکم بر ایران زمان خود و هم گفتمانهای سنتی و بیطرف، نظام سیاسی استبدادی، ناسیونالیسم و مردسالاری را طرد میکند و در مقابل گفتمانهای مبارزهی سیاسی _ اجتماعی، فمنیسم و انسانسالاری در آن بازتولید و مفصلبندی شدهاند. لحن گوینده در مورد نگاه خوفآلود به دین منفی است. نمادهای شعر که امکان تفاسیر متکثر را میدهد با مناسبات دموکراتیک و مبتنی بر چندصدایی رابطهی دو سویه دارد. بسامد نمادها، تقدّم و تأخّر آنها و جنسیت انتخاب شده برایشان نیز روشنگر واقعیاتی بود که در تحلیلها به کمک پژوهشگران آمد.
دستوری
محمد باقر میرزایی حصاریان
چکیده
جامی بهارستان را متناسب با ویژگیهای موجود در گلستان سعدی تالیف نموده است. این موضوع در یک نگاه کلی نیز قابل مشاهده است. با وجود گرایش بیشتر هر دو اثر در کاربرد قطب«انتخاب» به جای «ترکیب»(صفوی، 1390: 198)، این مساله پیش میآید که دو اثر که به لحاظ سبکی نزدیک به هم هستند، به لحاظ زبانی از چه ویژگیهایی برخوردارند و چه شباهتها ...
بیشتر
جامی بهارستان را متناسب با ویژگیهای موجود در گلستان سعدی تالیف نموده است. این موضوع در یک نگاه کلی نیز قابل مشاهده است. با وجود گرایش بیشتر هر دو اثر در کاربرد قطب«انتخاب» به جای «ترکیب»(صفوی، 1390: 198)، این مساله پیش میآید که دو اثر که به لحاظ سبکی نزدیک به هم هستند، به لحاظ زبانی از چه ویژگیهایی برخوردارند و چه شباهتها یا تفاوتهای زبانی بین آن دو وجود دارد. در این پژوهش سازه گروه اسمی به عنوان یکی از سازههای مهم زبان در پیکرهای برگرفته از نمونههایی از گلستان و بهارستان به روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که فراوانی گروه های اسمی گلستان بیشتر از بهارستان است. همچنین فراوانی و فراوانی نسبی گروههای اسمی بدون وابسته در گلستان بیشتر از بهارستان است. بررسی وابستههای هسته در گروههای اسمی دو اثر نشان از آن دارد که ساخت «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی» و «هسته+گروه اسمی» ساختهای غالب گروههای اسمی تکوابسته و «بند موصولی» به عنوان وابسته پسین غالب گروههای اسمی دووابسته گلستان و بهارستان است. از سوی دیگر، ساختهای «سور+هسته»، «هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی» و «هسته+گروه اسمی» ساختهای غالب گروههای اسمی تکوابسته گلستان و ساختهای«صفت مبهم+هسته»،«هسته+اسم»، «هسته+صفت بیانی»، «هسته+بند موصولی»، «هسته+گروه اسمی» و «هسته+گ.ح.ا.» ساختهای غالب گروههای اسمی تکوابسته بهارستان هستند. به نظر میرسد ساخت سازهای گروه اسمی میتواند به عنوان ابزاری نحوی برای شناسایی دقیقتر شباهتها و تفاوتهای آثار گوناگون ادبی استفاده شود و با طرح فرضیههایی به نمایان شدن ویژگیهای سبکی فردی و اجتماعی در آثار ادبی کمک کند.
دستوری
محمدرضا موحدی؛ علی اصغر ترابی
چکیده
منظومۀ حماسۀ دینی انتقامیه/ ضریرنامه از طغانشاه ابن نظام قمی شاهرودی یکی از نمونههای شاخص حماسۀ دینی در ادب پارسی است که در قرن نهم هجری دربارۀ انتقام ضریرخزاعی، محمّد حنفیّه، مسیّب، طغان، عمر بن علی، فضلِ جعفر و دیگر پهلوانان از یزید، عمر سعد، یعقوب عسقلانی، شاه حلب و دیگر حامیان یزید سروده شده است. ماجرای منظومه از رسیدن کاروان ...
بیشتر
منظومۀ حماسۀ دینی انتقامیه/ ضریرنامه از طغانشاه ابن نظام قمی شاهرودی یکی از نمونههای شاخص حماسۀ دینی در ادب پارسی است که در قرن نهم هجری دربارۀ انتقام ضریرخزاعی، محمّد حنفیّه، مسیّب، طغان، عمر بن علی، فضلِ جعفر و دیگر پهلوانان از یزید، عمر سعد، یعقوب عسقلانی، شاه حلب و دیگر حامیان یزید سروده شده است. ماجرای منظومه از رسیدن کاروان اسیران کربلا به شهر عسقلان آغاز میگردد و با نجات امام سجاد (ع) و کاروان کربلا از چنگ یزید و نهایتاً با مرگ یزید خاتمه مییابد. بررسی دستوری این منظومه برای شناختن بیشتر زبان حماسی این منظومه و دیگر منظومههای دینی سودمند است. با بررسی موارد دستوری و مصداقهای آن، لایه های زبانی و محتوایی بیشتری از این اثر به دست میآید. در این پژوهش، نخست دربارة حماسه، حماسۀ دینی و علل پیدایش و نمونههای آن و نیز دربارۀ ابننظام و منظومهاش سخن گفتهایم و پس از معرّفی مختصر ضریرنامه، برخی نکات دستوری این اثر با ذکر شواهد بررسی شده است. با ذکر این موارد پی میبریم که کهنگی سبک در آن، کاملاً مشهود است و یکی از حماسه های برجستۀ دینی به حساب میآید که از نظر بافت داستان، استحکام الفاظ، زبان مناسب و ساخت دستوری ، شایستگی توجهی بیشتر دارد.
بلاغی
مرادعلی سعادت شعاع؛ سید جواد مرتضایی
چکیده
مسئلۀ این پژوهش بینِرشتهای، مختصّات (چگونگی و چرایی) تصاویر شعر «مه»، اثر احمد شاملو، در ارتباط با متغیّرهای درونمتنی و برونمتنی است و هدف آن، تحلیل بلاغی - اجتماعی تصاویر این شعر است. برای این منظور از نظریّۀ تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده شد. جنبههای بلاغی تصاویر در سطح توصیف، بافت موقعیتی تصاویر در سطح تفسیر ...
بیشتر
مسئلۀ این پژوهش بینِرشتهای، مختصّات (چگونگی و چرایی) تصاویر شعر «مه»، اثر احمد شاملو، در ارتباط با متغیّرهای درونمتنی و برونمتنی است و هدف آن، تحلیل بلاغی - اجتماعی تصاویر این شعر است. برای این منظور از نظریّۀ تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده شد. جنبههای بلاغی تصاویر در سطح توصیف، بافت موقعیتی تصاویر در سطح تفسیر و ابعاد اجتماعی - سیاسی (بافت کلان) تصاویر در سطح تبیین تحلیل شد. مطابق با روش فرکلاف در همۀ سطوح به بافت و ابعاد و کارکرد ایدئولوژیک تصاویر توجّه شد. شعر مه ساختاری نمادین دارد. تصاویر، شامل تعدادی تشبیه، استعاره، حسآمیزی، کنایه و ایهام است. شعر، بازنمایی وضعیت یک بیابان - دریا در یک «شب مهآلود» است. دو تصویر فراگیر در شعر وجود دارد؛ یکی تشبیه وضعیت معلّق سیاسی – اجتماعی ایرانِ پس از کودتا به شب و دیگری تشبیه جامعۀ گرفتار در این شرایط، به بیابانی/ دریایی که هنوز نمرده و به ظهور تغییرات مثبت امیدوار است. تصویر بزرگ شعر، فضای بسته و ناروشن سیاسی - اجتماعی ایران است که در نماد شب مهآلوده و بیابانِ مانندشده به دریا بازنمایی شده است. بافت موقعیتی تصاویر شامل «ارتباط با بافت متنی گفتمان، مختصّات زمانی و واقعی مؤثّر بر سرایش و تصویرسازی شعر و بافت موقعیتی سیاسی و اجتماعی» است. کارکرد ایدئولوژیک تصاویر عبارت است از: غیرطبیعیسازی وضعیت سیاسی جامعه و گفتمان حاکم و طبیعیسازی گفتمان مبارزه و مقاومت. مفهوم این شعر اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل دهۀ 30 از نگاه روشنفکران تحوّلخواه است که براثر تضادّ بین نیروهای سیاسی و اجتماعی داخلی و خارجی به وجود آمده و جامعه را در وضعیتی نامشخّص از بهبود وضعیت تا بدتر شدن آن رها کرده است.
بلاغی
حسنا محمدزاده؛ رضا شجری
چکیده
هنجارگریزی، مؤثرترین شکل برجستهسازی زبان است و شامل همۀ شگردهایی میشود که قاعدههای متعارف زبان را بر هم میزنند و به آشناییزدایی میانجامند. هنجارگریزی دستوری برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار میرود و شامل گریز از قواعد صرفی و نحوی حاکم بر زبان است. هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است، اما در شعر این نظم ساختاری ...
بیشتر
هنجارگریزی، مؤثرترین شکل برجستهسازی زبان است و شامل همۀ شگردهایی میشود که قاعدههای متعارف زبان را بر هم میزنند و به آشناییزدایی میانجامند. هنجارگریزی دستوری برای زدودن غبار آشنایی از زبان شعر به کار میرود و شامل گریز از قواعد صرفی و نحوی حاکم بر زبان است. هر زبان دارای ساختار دستوری خاصی است، اما در شعر این نظم ساختاری به هم میخورد. در حوزۀ بلاغت هم با مجموعه شگردهایی مواجه میشویم که به منظور برجستهسازی معنایی شعر، شکل میگیرند و به نوآوریهای بلاغی منجر میشوند. جستار حاضر با روش توصیفیـ تحلیلی بر آن است تا با تأمل در غزلهای «منوچهر نیستانی»، «محمدعلی بهمنی» و «حسین منزوی»، به شناسایی، دستهبندی و تحلیل شگردهای پایهای که در روند تحول غزل معاصر نقش بسزایی داشتهاند، بپردازد و به پاسخ این پرسشها برسد که فراهنجاریهای پرکاربرد دستوری و شگردهای بلاغی که به برجستهسازی صورت و معنا در غزل نو منجر شده، کدام است و از بین شاعران نامبرده، کدام یک در نو شدن سیمای غزل نقش مؤثرتری داشتهاست. یافتههای پژوهش، نشان میدهد که شگردهای بلاغی مشترک در غزل این سه شاعر، علاوه بر کاربرد دیگرگونۀ نماد، استعاره، تشبیه، تشخیص و متناقضنما به خاطر قدرت تخیّل و به تصویر درآوردن نادیدهها و ناشنیدههایی است که در ذهن شاعر شکل گرفتهاند. فراهنجاریهای دستوری مشترک در غزل شاعران نامبرده، در دو حوزۀ صرف و نحو، شامل: فراهنجاریهای واژگانی، زمانی و نحوی میباشد. میزان بهرهگیری از این شگردها توسط شاعران نامبرده متفاوت است. «حسین منزوی» با توجه به تکرر و تنوع فراهنجاریهای دستوری و شگردهای بلاغی، از پیشتازان این عرصه محسوب میشود و در نوشدن سیمای غزل نقش بسزایی داشتهاست.