مقاله پژوهشی
محمدرضا نجاریان؛ حکیمه ایزدی
چکیده
رسالة الطیور، اثر نجمالدین رازی (654-573 ه.ق) دارای نثری خیالی و تمثیلی است و از جمله نثرهای آراسته و فنّی اواخر قرن ششم هجری به حساب میآید. نویسندۀ این اثر بنا به دلایل اجتماعی روزگار سخت خود سعی دارد با استفاده از محتوای تمثیلی و رمزی داستان و سیر در دنیای معقولات، از شگردهای ادبی مانند تشبیه استفاده کند تا وقایع را محسوس و عینی ...
بیشتر
رسالة الطیور، اثر نجمالدین رازی (654-573 ه.ق) دارای نثری خیالی و تمثیلی است و از جمله نثرهای آراسته و فنّی اواخر قرن ششم هجری به حساب میآید. نویسندۀ این اثر بنا به دلایل اجتماعی روزگار سخت خود سعی دارد با استفاده از محتوای تمثیلی و رمزی داستان و سیر در دنیای معقولات، از شگردهای ادبی مانند تشبیه استفاده کند تا وقایع را محسوس و عینی جلوه بدهد و آنها را از بهترین زاویۀ هنری گزارش کند. تشبیهات به کار رفته در این رسالۀ کوتاه، علاوه بر زیباتر کردن اثر، لذت دریافت متن را برای مخاطب دوچندان میکند. او با کمال مهارت، این نوع بدیعی را در سراسر داستانش گسترده است. غالب تشبیهات در این اثر، از نوع تشبیه بلیغ، تفضیلی، تلمیحی و توصیفی است. نویسنده از بهترین انواع تشبیه جهت استطراف تشبیه سود برده است. ابتکار نجمالدین در کمک گرفتن از این نوع هنری در بیان اندیشۀ او تازگی خاصی بخشیده است. او از شگردهایی چون: استفاده از آیات قرآنی، تلمیح به داستان پیامبران، ملموس کردن معقولات از طریق اصطلاحات نجومی، رزمی، اشرافی، مکانهای جغرافیایی و منسوباتی اعم از انسان و حیوان استفاده کرده است. همچنین زینت دادن این نوع بیانی با صنایع دیگری چون: مراعاتالنظیر، تضاد، اغراق، تلمیح، استخدام، کنایه و استعاره، در تصویرآفرینی و گسترش حوزه زبان اثر جلوه میکند.
مقاله پژوهشی
سمیه آقابابایی
چکیده
زبانشناسی شناختی از جمله علومی است که از دیدگاهی متفاوت با رویکرد بلاغت سنتی، به بررسی استعاره میپردازد. در دیدگاه شناختی، استعارهها ابزارهایی برای فهم هستند که کاربرد آنها در ارتباط مستقیم با نوع تفکر انسان و ایدئولوژی حاکم بر آن قرار میگیرد. روابط معنایی موجود در واژهها، در استعارههای مفهومی روند درک امور غیرمحسوس ...
بیشتر
زبانشناسی شناختی از جمله علومی است که از دیدگاهی متفاوت با رویکرد بلاغت سنتی، به بررسی استعاره میپردازد. در دیدگاه شناختی، استعارهها ابزارهایی برای فهم هستند که کاربرد آنها در ارتباط مستقیم با نوع تفکر انسان و ایدئولوژی حاکم بر آن قرار میگیرد. روابط معنایی موجود در واژهها، در استعارههای مفهومی روند درک امور غیرمحسوس را آسانتر میسازد. دو حوزۀ مبدأ و مقصد که استعارههای مفهومی برآن بنا شدهاند، در ادبیات جایگاه قابل توجهی دارند. نوع انتخاب حوزههای مبدأ و معانی ضمنی حاصل از آنها بیانگر واقعیات ذهنی گویندهها و شیوۀ شناخت آنها از جهان است. در این پژوهش، استعارههای مفهومی موجود در اشعار شاعران عاشورایی با تکیه بر حوزۀ مفهومی عاشورا، امام حسین(ع) و حوزههای معنایی مرتبط با این مفاهیم بررسیمیشوند تا با استخراج و تحلیل نگاشتهای صورتگرفته حوزههای مبدأ پرکاربرد، ایدئولوژی بازتولید شده در اشعار، جهانبینی شاعران و ساختهای فرهنگی در ارتباط با این حوزۀ انتخاب شده بازنمایی شود. از جمله نتایج حاصل از پژوهش، این است که حوزههای مبدأ گوناگونی چون حوزۀ «دین»، «جواهر ارزشمند» و غیره به صورت نشاندار و همراه با بار معنایی مثبت برای توصیف حوزۀ مفهومی امام حسین(ع) و دیگر مفاهیم مرتبط استفاده شده است. معانی ضمنی برآمده از حوزههای مبدأ انتخابشده بیانگر معانیای چون: «ارزشمندی»، «قداست»، «مقاومت»، «بر حق بودن»، «حیاتبخشی» و غیره است. همچنین حوزههای معنایی متفاومتی چون: «پاییز»، «دیو»، «ابلیس» و غیره با بار معنایی منفی برای دشمنان امام حسین(ع) انتخاب شده است. در نهایت تقویت گفتمان حق و تقابل آن با ظلم و ناحق در اشعار قابل مشاهده است.
مقاله پژوهشی
سید ناصر جابری اردکانی؛ مجاهد غلامی
چکیده
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی دربارۀ شیوههای ساخت آن اغلب به همان دیدگاههای سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاههای سنّتی، مبالغه بیآنکه به شیوههای ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگنمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، ...
بیشتر
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی دربارۀ شیوههای ساخت آن اغلب به همان دیدگاههای سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاههای سنّتی، مبالغه بیآنکه به شیوههای ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگنمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، «اغراق» و «غلوّ» تقسیم شده است. در پژوهش پیش رو، «پسوند» به مثابۀ یکی از شیوههای مؤثّر در ساخت مبالغه، بررسی و کارایی آن در این باره واکاوی شده است. فرضیۀ تحقیق این است که پسوند یکی از ابزارهای ساخت مبالغه در شعر مولاناست. پرسش این است که کدام پسوندها میتوانند در ایجاد مبالغه مؤثّر واقع شوند. روش پژوهش، تحلیلی – توصیفی و مبتنی بر بررسی شواهد و نتیجهگیری بر اساس آنها بوده است. بنابراین با تمرکز به برخی واژههای منحصر به فرد و نوآورانۀ مولانا، طیفی از پسوندهایی که در مبالغه مؤثّرند، نشان داده شده است و از این دید تا کنون به نقش پسوند، بهویژه در جهان شعر مولانا توجّه نشده است؛ پسوندهایی که مکان را با مبالغه توأم ساختهاند و شامل «لان»، «کده» و «ستان» است؛ پسوندهایی که دارندگی صفتی را با مفاهیم متفاوت مثبت یا منفی با مبالغه همراه کردهاند و شامل «ناک»، «باره»، «مند» و «گین» است. پسوندهایی که به یاری تشبیه، به مبحث مبالغه پیوند یافتهاند؛ مانند «وش» و «انه». پسوند «ه» که صفت را با مفهوم کثرت و فراوانی توأم ساخته است. پسوند «گری» که رفتار، کار یا صفتی را با فراوانی همراه کرده است و بالاخره پسوند «-َ ک» و «-َ کی» که برای کوچکنمایی و تحقیر به کار رفته است. گذشته از اینها ـ به مثابۀ یکی از دستاوردها ـ پژوهش پیش رو در صدد بوده است که گامی در پیوند بلاغت و دستور زبان برداشته و به پسوند و کارایی آن در ایجاد مبالغه نگاهی تازه بیندازد.
مقاله پژوهشی
عبدالرضا زند؛ محسن ذوالفقاری فرد؛ حسن حیدری؛ حجت اله امیدعلی
چکیده
زبان صریح و شفاف فروغ فرخزاد تأثیر شگرفی در انتخاب اوزان عروضی او داشته است. این پژوهش با هدف بررسی مهمترین جلـوههـای اوزان عروضی اشعار مجموعۀ «تولدی دیگر» در پی پاسخ به این سؤال است که مهمترین ابداعات وزنی فروغ فرخزاد در تولدی دیگر چیست؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که پس از بررسـی اوزان عروضی اشعار «تولدی دیگر» ...
بیشتر
زبان صریح و شفاف فروغ فرخزاد تأثیر شگرفی در انتخاب اوزان عروضی او داشته است. این پژوهش با هدف بررسی مهمترین جلـوههـای اوزان عروضی اشعار مجموعۀ «تولدی دیگر» در پی پاسخ به این سؤال است که مهمترین ابداعات وزنی فروغ فرخزاد در تولدی دیگر چیست؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است که پس از بررسـی اوزان عروضی اشعار «تولدی دیگر» با ارائة نمودارها و تحلیـل آمارها این نتایج دست آمد که فروغ بهخوبی از عهدۀ ظرفیتهای بالقوۀ وزنی و عروضی برآمده و دست به ابداع و نوآوری زده است؛ او متناسب با حال مخاطب و همچنین تجربههای فردی و شخصی و با سخنانی از جنس زمان خود در ظهور و بروز جنبههای تقویـت موسـیقی بیرونی کـلام، بهخوبی توانسته مهارت خود را نمایان کند؛ گاه اشعارش این فرصت را به خواننده میدهد تا در تقطیع، اوزان مختلفی را تجربه کند و یا با چند وزن در یک شعر، دو وزن در یک مصراع و کاربرد انواع ارکان ناقص در آخر مصراع، برخلاف شعر قدما مواجه باشد؛ زیرا برای او کلمات و محتوا مهم هستند. گاهی نیز در اشعارش با مصراعهایی مواجه هستیم که کاملاً دارای هجاهای بلند هستند و نشاندهندۀ استقلال مصراعهای شعر او از سایر مصراعهاست و از طرفی توانایی خود را در بهکارگیری اختیارات شاعری بهویژه استفاده از اختیار شاعری «تسکین» را به رخ مخاطب خود میکشاند. اوزان رمل، مجتث، مضارع و رجز بالاترین آمار را در «تولدی دیگر» به خود اختصاص دادهاند.
مقاله پژوهشی
علی شهلازاده؛ میرجلیل اکرمی
چکیده
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراستهاند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّتهایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّتها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچهنویسان ...
بیشتر
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراستهاند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّتهایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّتها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچهنویسان طی سالیان بسیار بر نهج پیشینیان خود قدم برداشتهاند. اما محدودیّت اصلی، در ویژگیهای منحصربهفرد موضوع اصلی کلام، یعنی ذات الهی نهفته است. در توصیف خداوند بسیار میتوان گفت اما هر ابزاری را برای این توصیف نمیتوان به کار بست. تحمیدیهنویسی، محتوایی فراخ اما امکان گزینشها و چینشهای زبانی محدودی دارد. این مقاله تلاش خواهد کرد تا ضمن اشارهای مختصر به مبانی اعتقادی حمد الهی، برخی از شاخصههای زبانی تحمیدیهنویسی را معرفی کند. با این هدف، تحمیدیه هشت اثر از آثار دوران موسوم به نثر فنّی، در دو سطح بلاغی و دستور زبانی مورد بررسی قرار گرفته، مشترکات میان متون، ضمن تحلیل و ریشهیابی، به عنوان نتایج تحقیق ارائه خواهد گردید. بر اساس نتایج بهدست آمده، زبان تحمیدیهها کیفیّتی متصلّب دارد که به هر عنصر بلاغی، امکان نقشآفرینی نمیدهد و عناصر بلاغی مُجاز همچون: سجع، جناس، موازنه و تقابل نیز استعداد کافی برای شکستن سختی این زبان ندارند. همین خصیصه مستحکم، در جایگزینی دستوری واژهها نیز قابل مشاهده است؛ چنانکه گویی در تحمیدیههای منثور، ساختمان جملات ثابت است و نویسندگان تنها واژههای متغیّری را در جایگاههای از پیشتعیینشده، مینشانند.
مقاله پژوهشی
سعید طاهری؛ قدرت الله طاهری
چکیده
بحث مربوط به پدیدهای به نام «مَثَل»، بحثی قدیمی و گسترده است و مرور منابع بلاغی و فرهنگهای امثال نشان میدهد که بلاغتنویسان و نیز فرهنگنویسان که به جمع و تدوین مَثَلها اهتمام داشتهاند، مباحث عدیدهای در خصوص ماهیت و ساخت مَثَل دارند، اما چون در بلاغت کلاسیک اسلامی، زبان ادبی حوزهای خاص و مجزا از زبان عامیانه ...
بیشتر
بحث مربوط به پدیدهای به نام «مَثَل»، بحثی قدیمی و گسترده است و مرور منابع بلاغی و فرهنگهای امثال نشان میدهد که بلاغتنویسان و نیز فرهنگنویسان که به جمع و تدوین مَثَلها اهتمام داشتهاند، مباحث عدیدهای در خصوص ماهیت و ساخت مَثَل دارند، اما چون در بلاغت کلاسیک اسلامی، زبان ادبی حوزهای خاص و مجزا از زبان عامیانه انگاشته شده و با اصطلاحاتی همچون «بلاغت»، «فصاحت» و... از زبان عامیانه تفکیک گردیده، تلاش بلاغتنویسان اسلامی و همچنین بلاغتنویسان معاصر در تعریف مَثَل، به سمت و سویی سوق یافته که پدیدۀ مَثَل چیزی متعلق به حوزه زبان عام دانسته شده و وجود شروطی همچون «سائر بودن» و «معنای ضمنی» را در مَثَل دانستن یک عبارت لازم دانستهاند. نویسندگان این پژوهش ابتدا با مرور تعاریف گذشتگان و معاصرین از اصطلاح مَثَل، انواع آن را با در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی، به سه دسته مَثَل «تشبیهی»، «کنایی» و «استعاری» تقسیم کرده و دستۀ چهارمی هم با عنوان «حکمت»، تشخیص داده که زیرساخت تشبیهی ندارد و به این نتیجه رسیده که از لحاظ در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی انواع مَثَلها، چیزی به نام مَثَل که زیرساختی غیر از زیرساخت تشبیه و کنایه و استعاره داشته باشد، فقط ذیل حکمت قرار دارد و شامل سه نوع سابق نمیشود. بررسی دو فرهنگ مجمعالامثال میدانی و امثال و حکم دهخدا نشان میدهد بخش اعظم مدخلهای فرهنگهای امثال را عبارتهایی با زیرساخت تشبیه کنایه تشکیل میدهند و داستانهایی هم که حول برخی از این مدخلها پدید آمده، در اکثر موارد حول مدخلهایی با زیرساخت تشبیه استعاره است.
مقاله پژوهشی
فاطمه سادات طاهری
چکیده
مقالۀ حاضر نقش رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو را بررسی میکند. از میان عوامل مؤثر بر فرایند ارتباط، تأکید بر پیام موجب ایجاد نقش شعری و ادبی زبان میشود؛ ازاینرو گاهی برخی از شاعران برای انتقال پیام و اندیشۀ خود از زبان شعر استفاده میکنند؛ چنانکه ناصرخسرو با تبیین حقایق عقلی و اعتقادات مذهبی خود در قصاید خطابهمانند ...
بیشتر
مقالۀ حاضر نقش رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو را بررسی میکند. از میان عوامل مؤثر بر فرایند ارتباط، تأکید بر پیام موجب ایجاد نقش شعری و ادبی زبان میشود؛ ازاینرو گاهی برخی از شاعران برای انتقال پیام و اندیشۀ خود از زبان شعر استفاده میکنند؛ چنانکه ناصرخسرو با تبیین حقایق عقلی و اعتقادات مذهبی خود در قصاید خطابهمانند خویش، درپی انتقال پیام و اقناع مخاطب است. نگارنده با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر قصاید ناصرخسرو میکوشد با پاسخ دادن به این پرسش بنیادی که اگر طبق نظر صاحبنظران، ناصرخسرو برای ایجاد ارتباط با مخاطب و اقناع و انتقال اندیشههای خویش، زبان شعر را به کار گرفته، کاربرد فراوان بعضی از صناعات ادبی در اقناع مخاطب ناصرخسرو چه نقشی دارند و شاعر برای رسیدن به این هدف از چه آرایههایی استفاده کرده است؟ ناصرخسرو با بهکارگیری انواع آرایههای ادبی، بهویژه اقسام تکرار، تلمیح به آیات و روایات، اقتباس، تضاد، تشبیههای متعدد محسوس به محسوس و استعارههای زودیابِ مبتنی بر تشبیههای بلیغ مصراع یا بیت قبل از خود به اقناع مخاطب و تقویت و تکمیل پیامرسانی خویش میاندیشد نه آرایش و زیبایی اشعارش؛ حتی میتوان گفت اهمیت پیام و اقناع مخاطب، خود مایۀ دشواری زبان، جابهجاییهای نحوی، سنگینی وزن و کاربرد آرایههای ادبی در شعر ناصرخسرو شده است.
مقاله پژوهشی
یحیی کاردگر؛ سوده عباسی سرداری
چکیده
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانستهاند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکردهاند. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزۀ زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ...
بیشتر
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانستهاند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکردهاند. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزۀ زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ساحت جدیدی از وحدت هنری دست یافته است. از نظر زبانی، پیوند با عناصر زبانی گذشته در سطح واژگان و نحو، سبب هنجارگریزی زمانی یا آرکائیسم شده و فضاسازی چندسویۀ زبانی را پدید آورده که امری تقلیدناپذیر است. همچنین وزن عروضی جدید غزل 3 اخوان، با مضمون عاشقانه و تراژیک آن هماهنگ بوده و در کنار صنعت واج آرایی و تکرار، این شعر را از موسیقی درونی و بیرونی سرشار کرده است. از نظر بلاغی، کوشش اخوان در بهرهمندی از شکل ابتکاری آرایههای بیانی و بدیعی و اجتناب از کلیشههای رایج و مبتذل، تصاویر بلاغی را در جهت محتوای غنایی غزل به پیش برده است. به لحاظ درونمایه، بازنمود نوستالژی حضور معشوق در بهترین لحظههای زندگی شاعر، توصیف عظمت وجود او در کوچههای عاشقی و تحمل اندوه هجران او، فضای شعر را از صمیمیت و لطافت یک عشق واقعی و تجربه شده آکنده ساخته و زاویه دیدی متفاوت از معشوق و عشق پاک ارائه میکند. این مجموعه عوامل، غزل 3 را به الگوی موفقی برای عاشقانههای نو نیمایی و شعر غنایی معاصر تبدیل کردهاند.
مقاله پژوهشی
وحید مبارک؛ مریم لک
چکیده
داستان عامیّانۀ امیرارسلان مانند یک صحنۀ نمایش، روحیّات مردم دورۀ قاجار را با همۀ ناملایمات و اوضاع نامساعد آن به تصویر درمیآورد و نمایانگر ذهنیّت و وضع مردم آن عصر است. به همین دلیل، داستانهای عامّه را میتوان آینۀ تمامنمای دوران تألیفشان دانست. با بررسی ساختار دستوری این آثار میتوان به سبک دوره یا نویسنده نیز دست یافت. بررسی ...
بیشتر
داستان عامیّانۀ امیرارسلان مانند یک صحنۀ نمایش، روحیّات مردم دورۀ قاجار را با همۀ ناملایمات و اوضاع نامساعد آن به تصویر درمیآورد و نمایانگر ذهنیّت و وضع مردم آن عصر است. به همین دلیل، داستانهای عامّه را میتوان آینۀ تمامنمای دوران تألیفشان دانست. با بررسی ساختار دستوری این آثار میتوان به سبک دوره یا نویسنده نیز دست یافت. بررسی ساخت و بسامد طبقۀ دستوری قید، نیز، میتواند به شناخت بخش زبانی سبک شخص و سبک دورۀ او منجر شود. هدف این مقالۀ توصیفی- تحلیلی، بررسی انواع قید و گروههای قیدی در داستان امیرارسلان نامدار و نشانههای آن در سبک شخصی راوی است؛ به طوریکه پس از بررسی مبانی و پیشینه، بسامد فراوانی هر گروه به کمک نمودار به تفکیک مشخّص شده، آنگاه با مقایسه به تحلیل دادهها پرداخته است. فرض بر محدود بودن کاربست قید است امّا یافتهها نشان میدهد که بسامد بهکارگیری انواع قید مشترک و خاص و گروههای قیدی در این اثر قابل توجّه و زیاد است، میتوان این ویژگی را وابسته به گفتگو محور بودن متن و تعدّد فراوان قهرمانان، کثرت حوادث و گفتار گذاریهای نمایشی و متقابل در امیرارسلان دانست که با نقّالی و نمایش نقّالیگونه راوی داستان شکل گرفته است. مهمترین نکته این است که بهکارگیری گونههای مختلف قید در این اثر، موجب فضاسازیهای دقیق و توصیفات برجسته شده است. تعدّد بالای قیدهای حالت و کیفیّت، به منظور شرح احوال قهرمانان داستان و همچنین بسامد زیاد قیود مشترک به منظور بیان توصیفات روشن، موجب اطناب متن میگردد و اطناب، مشخصّۀ سبک عصر نویسنده است.
مقاله پژوهشی
علیرضا نبی لو
چکیده
سوسن، از موضوعات و عناصری است که در شعر اغلب شاعران به کار رفته و با توجه به اوصاف و ویژگیهایش، امکان تصویر سازی بسیاری ایجاد کرده است؛ هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل تصویرسازی شاعران از سوسن است. هدف دیگر، ترسیم نوع نگرش شاعران به این موضوع در طول تاریخ ادب فارسی است. از سوی دیگر، در این پژوهش میزان ابتکارها و تقلیدها در این تصویرسازی ...
بیشتر
سوسن، از موضوعات و عناصری است که در شعر اغلب شاعران به کار رفته و با توجه به اوصاف و ویژگیهایش، امکان تصویر سازی بسیاری ایجاد کرده است؛ هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل تصویرسازی شاعران از سوسن است. هدف دیگر، ترسیم نوع نگرش شاعران به این موضوع در طول تاریخ ادب فارسی است. از سوی دیگر، در این پژوهش میزان ابتکارها و تقلیدها در این تصویرسازی و نیز تنوع تصاویر شعری گل سوسن مشخص میگردد. با بهرهگیری از روش کتابخانهای، 53 شاعر انتخاب شده و از طریق تحلیل و طبقهبندی به بررسی تصاویر شعری گل سوسن در آثار این شاعران پرداخته شده و طبق معیار تقّدم و تأخّر تاریخی، تصاویر تقلیدی و ابتکاری مشخص گردیده و با استفاده از جدول و نمودار، یافتهها عینی و ملموستر نشان داده شد. برخی از یافتههای این پژوهش بدین قرار است: در شعر این شاعران، بیش از 753 تصویر متنوّع و 396 تصویر منحصر بهفرد از گل سوسن دیده میشود. رابطه سوسن با گل، لاله، سرو، آزادی، چهره و عارض، نرگس، زبان، بو، ده زبانی، خاموشی، آزادگی، سنبل، یاسمن، بنفشه، نسرین، تازگی، بندگی و سیر و... در شعر آنان به ترتیب، بیشترین بسامد را دارد. مولوی، امیر معزی، حسن غزنوی، قطران، فرخی و جامی بیشترین تصاویر ابتکاری را از سوسن پدید آوردهاند. همچنین رابطه سوسن با اوصاف و اعمال انسانی (50 درصد) و عناصر طبیعت (5/15 درصد) پر بسامدتر از سایر موضوعات است.
مقاله پژوهشی
سکینه یگانه؛ محمدعلی خالدیان؛ کبری نودهی
چکیده
بررسی مبحث تقابلهای دوگانه در آثار ادبی و هنری به جهت درک و دریافت بهتر و عمیقتری از این آثار، امروزه مورد توجه زبانشناسان و روایتشناسان معاصر قرار گرفته است. در این پژوهش با نگاهی به آثار و اندیشههای سعدی، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل به عنوان یکی از ارکان و عناصر محوری در مؤلفههایی که سعدی به بیان مضامین ...
بیشتر
بررسی مبحث تقابلهای دوگانه در آثار ادبی و هنری به جهت درک و دریافت بهتر و عمیقتری از این آثار، امروزه مورد توجه زبانشناسان و روایتشناسان معاصر قرار گرفته است. در این پژوهش با نگاهی به آثار و اندیشههای سعدی، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل به عنوان یکی از ارکان و عناصر محوری در مؤلفههایی که سعدی به بیان مضامین و درونمایههای مرتبط با بهداشت و سلامت روان پرداخته است، توجه نمودهایم. با توجه به ماهیت مؤلفههای مورد مطالعه در این جستار، پارادایم پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و روش بازنمایی، از طریق تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. میدان مورد مطالعه و محدودة پژوهش حاضر که از طریق نمونهگیری هدفمند از آثار سعدی انتخاب شده، بر اساس اصل بسندگی کفایت شواهد، تعیین گردیده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که تقابل واژگان با بار معنایی متقابل و متضاد، بخش قابل توجهی از اشعار و نوشتههای سعدی را دربرمیگیرد. با نگاهی ساختارگرایانه به نمونههای مورد بررسی درمییابیم که این نشانهها تبیین حقیقی و عینی از راهکارهای عملی در کسب آرامش و آسایش روحی را بر اساس آموزههای اخلاقی، عرفانی و تعلیمی از جهت هنری و معنیشناسی مورد توجه قرار میدهد و در قالب تقابلهای معنایی، ضمنی، ساختاری در واحد جمله و تقابلهای ادبی در کلام سعدی ارائه شده است.
مقاله پژوهشی
ایوب امیدی؛ علی اکبر کمالی نهاد
چکیده
سلیمی جرونی از شاعران مثنوی سُرای قرن نهم و از پیروان خوش ذوق نظامی گنجوی است؛ اشعارش سرشار از صنایعِ معنوی و زیبایی های بدیعی است؛ ایهام از جمله صنایعِ معنوی و از ابزار هنجارگریزی در کلام است که سهم بسزایی در تصویرسازی و آرایشِ کلام سلیمی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به بررسی این شگرد هنری در مثنوی شیرین و فرهاد سلیمی ...
بیشتر
سلیمی جرونی از شاعران مثنوی سُرای قرن نهم و از پیروان خوش ذوق نظامی گنجوی است؛ اشعارش سرشار از صنایعِ معنوی و زیبایی های بدیعی است؛ ایهام از جمله صنایعِ معنوی و از ابزار هنجارگریزی در کلام است که سهم بسزایی در تصویرسازی و آرایشِ کلام سلیمی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به بررسی این شگرد هنری در مثنوی شیرین و فرهاد سلیمی پرداخته و توانایی شاعر را در این زمینه نمودار سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد از مجموع 697 مورد از انواع ایهام، ایهام تناسب با 338 مورد و فراوانی 5/48 درصد، بیش-ترین بسامد را دارد؛ چراکه شاعر گنجینۀ لغات و عرصۀ فراختری در اختیار دارد. ذمّ شبیه به مدح با فراوانی صفر، بسامدی ندارد؛ زیرا این صنعت با روحیه عاشق-پیشۀ سلیمی سازگاری نداشته است. انتخاب واژگان ایهامی در محور هم نشینی و جانشینی بسیار هنرمندانه است؛ به گونه ای که تغییر هر یک از اجزای ابیات، باعث اختلال در کلام می شود. وی کوشیده است با استفاده از واژگان مربوط به برخی مواد خوشبو، میوه جات، بیماری ها، اصطلاحات تقویمی، نباتات، صفات تفضیل، افعال، حروف اضافه، ضمایر و شکستن پیوند واژگان بسیط در زمینۀ انواع ایهام، نوآوری کند. به نظر می رسد سلیمی با استفادۀ آگاهانه از انواع ایهام در کنار صنایعی چون: تشخیص، جناس، تضاد، کنایه، تکرار، حس آمیزی، تشبیه تفضیل و تلمیح، این صنعت را در خدمت تصویرسازی و چندمعنایی ساختن کلام، جهت جلب توجه مخاطب قرار داده که این امر به نوبۀ خود بر مضامین شاعرانه و عاطفی شعر وی تأثیر گذاشته است.