سید ناصر جابری اردکانی؛ مجاهد غلامی
چکیده
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی دربارۀ شیوههای ساخت آن اغلب به همان دیدگاههای سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاههای سنّتی، مبالغه بیآنکه به شیوههای ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگنمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، ...
بیشتر
«مبالغه» در زبان و ادب فارسی جایگاه ممتازی دارد امّا برخلاف بسیاری از دیگر عناصر بلاغی به آن توجّه اندکی شده و حتی دربارۀ شیوههای ساخت آن اغلب به همان دیدگاههای سنّتی اکتفا شده است. در دیدگاههای سنّتی، مبالغه بیآنکه به شیوههای ساخت آن توجّه شده باشد، بر اساس میزان بزرگنمایی در آن به سه نوعِ «مبالغه»، «اغراق» و «غلوّ» تقسیم شده است. در پژوهش پیش رو، «پسوند» به مثابۀ یکی از شیوههای مؤثّر در ساخت مبالغه، بررسی و کارایی آن در این باره واکاوی شده است. فرضیۀ تحقیق این است که پسوند یکی از ابزارهای ساخت مبالغه در شعر مولاناست. پرسش این است که کدام پسوندها میتوانند در ایجاد مبالغه مؤثّر واقع شوند. روش پژوهش، تحلیلی – توصیفی و مبتنی بر بررسی شواهد و نتیجهگیری بر اساس آنها بوده است. بنابراین با تمرکز به برخی واژههای منحصر به فرد و نوآورانۀ مولانا، طیفی از پسوندهایی که در مبالغه مؤثّرند، نشان داده شده است و از این دید تا کنون به نقش پسوند، بهویژه در جهان شعر مولانا توجّه نشده است؛ پسوندهایی که مکان را با مبالغه توأم ساختهاند و شامل «لان»، «کده» و «ستان» است؛ پسوندهایی که دارندگی صفتی را با مفاهیم متفاوت مثبت یا منفی با مبالغه همراه کردهاند و شامل «ناک»، «باره»، «مند» و «گین» است. پسوندهایی که به یاری تشبیه، به مبحث مبالغه پیوند یافتهاند؛ مانند «وش» و «انه». پسوند «ه» که صفت را با مفهوم کثرت و فراوانی توأم ساخته است. پسوند «گری» که رفتار، کار یا صفتی را با فراوانی همراه کرده است و بالاخره پسوند «-َ ک» و «-َ کی» که برای کوچکنمایی و تحقیر به کار رفته است. گذشته از اینها ـ به مثابۀ یکی از دستاوردها ـ پژوهش پیش رو در صدد بوده است که گامی در پیوند بلاغت و دستور زبان برداشته و به پسوند و کارایی آن در ایجاد مبالغه نگاهی تازه بیندازد.
علی شهلازاده؛ میرجلیل اکرمی
چکیده
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراستهاند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّتهایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّتها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچهنویسان ...
بیشتر
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراستهاند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّتهایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّتها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچهنویسان طی سالیان بسیار بر نهج پیشینیان خود قدم برداشتهاند. اما محدودیّت اصلی، در ویژگیهای منحصربهفرد موضوع اصلی کلام، یعنی ذات الهی نهفته است. در توصیف خداوند بسیار میتوان گفت اما هر ابزاری را برای این توصیف نمیتوان به کار بست. تحمیدیهنویسی، محتوایی فراخ اما امکان گزینشها و چینشهای زبانی محدودی دارد. این مقاله تلاش خواهد کرد تا ضمن اشارهای مختصر به مبانی اعتقادی حمد الهی، برخی از شاخصههای زبانی تحمیدیهنویسی را معرفی کند. با این هدف، تحمیدیه هشت اثر از آثار دوران موسوم به نثر فنّی، در دو سطح بلاغی و دستور زبانی مورد بررسی قرار گرفته، مشترکات میان متون، ضمن تحلیل و ریشهیابی، به عنوان نتایج تحقیق ارائه خواهد گردید. بر اساس نتایج بهدست آمده، زبان تحمیدیهها کیفیّتی متصلّب دارد که به هر عنصر بلاغی، امکان نقشآفرینی نمیدهد و عناصر بلاغی مُجاز همچون: سجع، جناس، موازنه و تقابل نیز استعداد کافی برای شکستن سختی این زبان ندارند. همین خصیصه مستحکم، در جایگزینی دستوری واژهها نیز قابل مشاهده است؛ چنانکه گویی در تحمیدیههای منثور، ساختمان جملات ثابت است و نویسندگان تنها واژههای متغیّری را در جایگاههای از پیشتعیینشده، مینشانند.
یحیی کاردگر؛ سوده عباسی سرداری
چکیده
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانستهاند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکردهاند. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزۀ زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ...
بیشتر
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانستهاند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکردهاند. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزۀ زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ساحت جدیدی از وحدت هنری دست یافته است. از نظر زبانی، پیوند با عناصر زبانی گذشته در سطح واژگان و نحو، سبب هنجارگریزی زمانی یا آرکائیسم شده و فضاسازی چندسویۀ زبانی را پدید آورده که امری تقلیدناپذیر است. همچنین وزن عروضی جدید غزل 3 اخوان، با مضمون عاشقانه و تراژیک آن هماهنگ بوده و در کنار صنعت واج آرایی و تکرار، این شعر را از موسیقی درونی و بیرونی سرشار کرده است. از نظر بلاغی، کوشش اخوان در بهرهمندی از شکل ابتکاری آرایههای بیانی و بدیعی و اجتناب از کلیشههای رایج و مبتذل، تصاویر بلاغی را در جهت محتوای غنایی غزل به پیش برده است. به لحاظ درونمایه، بازنمود نوستالژی حضور معشوق در بهترین لحظههای زندگی شاعر، توصیف عظمت وجود او در کوچههای عاشقی و تحمل اندوه هجران او، فضای شعر را از صمیمیت و لطافت یک عشق واقعی و تجربه شده آکنده ساخته و زاویه دیدی متفاوت از معشوق و عشق پاک ارائه میکند. این مجموعه عوامل، غزل 3 را به الگوی موفقی برای عاشقانههای نو نیمایی و شعر غنایی معاصر تبدیل کردهاند.
محمدعلی خالدیان؛ سکینه یگانه؛ کبری نودهی
چکیده
بررسی مبحث تقابلهای دوگانه در آثار ادبی و هنری به جهت درک و دریافت بهتر و عمیقتری از این آثار، امروزه مورد توجه زبانشناسان و روایتشناسان معاصر قرار گرفته است. در این پژوهش با نگاهی به آثار و اندیشههای سعدی، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل به عنوان یکی از ارکان و عناصر محوری در مؤلفههایی که سعدی به بیان مضامین ...
بیشتر
بررسی مبحث تقابلهای دوگانه در آثار ادبی و هنری به جهت درک و دریافت بهتر و عمیقتری از این آثار، امروزه مورد توجه زبانشناسان و روایتشناسان معاصر قرار گرفته است. در این پژوهش با نگاهی به آثار و اندیشههای سعدی، به بررسی تقابلهای دوگانه یا زوجهای متقابل به عنوان یکی از ارکان و عناصر محوری در مؤلفههایی که سعدی به بیان مضامین و درونمایههای مرتبط با بهداشت و سلامت روان پرداخته است، توجه نمودهایم. با توجه به ماهیت مؤلفههای مورد مطالعه در این جستار، پارادایم پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و روش بازنمایی، از طریق تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. میدان مورد مطالعه و محدودة پژوهش حاضر که از طریق نمونهگیری هدفمند از آثار سعدی انتخاب شده، بر اساس اصل بسندگی کفایت شواهد، تعیین گردیده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که تقابل واژگان با بار معنایی متقابل و متضاد، بخش قابل توجهی از اشعار و نوشتههای سعدی را دربرمیگیرد. با نگاهی ساختارگرایانه به نمونههای مورد بررسی درمییابیم که این نشانهها تبیین حقیقی و عینی از راهکارهای عملی در کسب آرامش و آسایش روحی را بر اساس آموزههای اخلاقی، عرفانی و تعلیمی از جهت هنری و معنیشناسی مورد توجه قرار میدهد و در قالب تقابلهای معنایی، ضمنی، ساختاری در واحد جمله و تقابلهای ادبی در کلام سعدی ارائه شده است.
ایوب امیدی؛ علی اکبر کمالی نهاد
چکیده
سلیمی جرونی از شاعران مثنوی سُرای قرن نهم و از پیروان خوش ذوق نظامی گنجوی است؛ اشعارش سرشار از صنایعِ معنوی و زیبایی های بدیعی است؛ ایهام از جمله صنایعِ معنوی و از ابزار هنجارگریزی در کلام است که سهم بسزایی در تصویرسازی و آرایشِ کلام سلیمی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به بررسی این شگرد هنری در مثنوی شیرین و فرهاد سلیمی ...
بیشتر
سلیمی جرونی از شاعران مثنوی سُرای قرن نهم و از پیروان خوش ذوق نظامی گنجوی است؛ اشعارش سرشار از صنایعِ معنوی و زیبایی های بدیعی است؛ ایهام از جمله صنایعِ معنوی و از ابزار هنجارگریزی در کلام است که سهم بسزایی در تصویرسازی و آرایشِ کلام سلیمی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به بررسی این شگرد هنری در مثنوی شیرین و فرهاد سلیمی پرداخته و توانایی شاعر را در این زمینه نمودار سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد از مجموع 697 مورد از انواع ایهام، ایهام تناسب با 338 مورد و فراوانی 5/48 درصد، بیش-ترین بسامد را دارد؛ چراکه شاعر گنجینۀ لغات و عرصۀ فراختری در اختیار دارد. ذمّ شبیه به مدح با فراوانی صفر، بسامدی ندارد؛ زیرا این صنعت با روحیه عاشق-پیشۀ سلیمی سازگاری نداشته است. انتخاب واژگان ایهامی در محور هم نشینی و جانشینی بسیار هنرمندانه است؛ به گونه ای که تغییر هر یک از اجزای ابیات، باعث اختلال در کلام می شود. وی کوشیده است با استفاده از واژگان مربوط به برخی مواد خوشبو، میوه جات، بیماری ها، اصطلاحات تقویمی، نباتات، صفات تفضیل، افعال، حروف اضافه، ضمایر و شکستن پیوند واژگان بسیط در زمینۀ انواع ایهام، نوآوری کند. به نظر می رسد سلیمی با استفادۀ آگاهانه از انواع ایهام در کنار صنایعی چون: تشخیص، جناس، تضاد، کنایه، تکرار، حس آمیزی، تشبیه تفضیل و تلمیح، این صنعت را در خدمت تصویرسازی و چندمعنایی ساختن کلام، جهت جلب توجه مخاطب قرار داده که این امر به نوبۀ خود بر مضامین شاعرانه و عاطفی شعر وی تأثیر گذاشته است.
شیرزاد طایفی؛ محمّد شیخ الاسلامی
چکیده
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزۀ ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخصتر، پویایی و سیالیت دستافزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته میشود. پرسش ...
بیشتر
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزۀ ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخصتر، پویایی و سیالیت دستافزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته میشود. پرسش بنیادین این پژوهش را میتوان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعهشناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه میتوان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیدهایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهرهگیری از مطالعات کتابخانهای، در سه داستان کمتر خواندهشدۀ غلامحسین ساعدی (داستانهای مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعهشناسی ادبیات و نقد جامعهشناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعهشناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان میدهد: 1. به کمک دانش بلاغت میتوان به عادت-وارۀ افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت میگیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایۀ ادبیت متن بررسی نمیکند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش میتوان به توانمندیهای نویسندهای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی میبخشد و با این تغییر، ویژگیهای جامعهشناسانۀ متن هم دچار تغییر میشود. میتوان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهشهای نوین حوزۀ ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
سید مهدی رحیمی؛ سامره شاهگلی
چکیده
علاقه به گلها و گیاهان و استفاده از عناصر طبیعی در شعر به دورة خاصی تعلق ندارد. اغلب شاعران کوشیدهاند تا با استفاده از پدیدههای طبیعی و ترکیبات تازهای که خلق میکنند به مفاهیم و اندیشههای مورد نظرشان بپردازند اما گرایش به طبیعت و گلها و گیاهان در شعر کلاسیک با شعر معاصر تا حدودی متفاوت است؛ در شعر معاصر تجلّی طبیعت و گلها ...
بیشتر
علاقه به گلها و گیاهان و استفاده از عناصر طبیعی در شعر به دورة خاصی تعلق ندارد. اغلب شاعران کوشیدهاند تا با استفاده از پدیدههای طبیعی و ترکیبات تازهای که خلق میکنند به مفاهیم و اندیشههای مورد نظرشان بپردازند اما گرایش به طبیعت و گلها و گیاهان در شعر کلاسیک با شعر معاصر تا حدودی متفاوت است؛ در شعر معاصر تجلّی طبیعت و گلها و گیاهان با خصوصیات متعددی از جمله: سنّتشکنی، زبان جدید، جهانبینی ویژه و... همراه است. حسین منزوی (1383-1325ه.ش) از شاعران پر مخاطب معاصر، با نگرش تازه و با زبانی نو به طبیعت و پدیدههای آن پرداختهاست. وی از شاعران رمانتیک و تأثیرگذار دورة معاصر است که برخوردی عینی و هوشمندانه با انسان، اجتماع و طبیعت اطرافش دارد و هر چه از دوران آغازین شعر او فاصله میگیریم نوع بهرهمندی او از طبیعت و عناصر طبیعی، ژرفتر و ساختارمندتر میشود و شعر احساساتی و عاشقانة آغازین شاعر به سوی اشعار اجتماعی و سیاسی ارتقا مییابد و از اینرو واژگان، تصاویر و ترکیبات جدیدی را خلق میکند. هدف از این پژوهش توصیفی- تحلیلی، بررسی کارکردهای گلها و گیاهان در اشعار حسین منزوی است. نتیجة تحقیق نشان میدهد که منزوی با نگرش و بیان خلّاقانه و بسامد قابل توجهی از گلها و گیاهان به عنوان نقشمایه و نماد چند معنایی و محور ساختاری تصاویر بلاغی در جهت بیان اندیشههای شاعرانه، زیبایی شعر، هماهنگی و تناسب بخشیدن به اجزای کلام استفاده نموده که این امر توسعة زبانی و محتوایی را برای شاعر فراهم ساختهاست.
محمدرضا یوسفی؛ رقیه ابراهیمی شهرآباد
چکیده
مجموعۀ خطبه ها، نامه ها و حکمتهای امیرالمؤمنین(ع) که جمع کنندهاش شریف رضی(ره)، به حق نهجالبلاغهاش نامیده است، بلاغت مجسم و فصاحت محقق است. زیرا به دور از ایجاز مخل و اطناب ممل، معیار تمام عیار زیبایی و الگوی کامل روشنی است به گونهای که از دیر زمان تا عصر ما موافقان و مخالفان بر آن صحه گذاشتهاند. در بین عامه ...
بیشتر
مجموعۀ خطبه ها، نامه ها و حکمتهای امیرالمؤمنین(ع) که جمع کنندهاش شریف رضی(ره)، به حق نهجالبلاغهاش نامیده است، بلاغت مجسم و فصاحت محقق است. زیرا به دور از ایجاز مخل و اطناب ممل، معیار تمام عیار زیبایی و الگوی کامل روشنی است به گونهای که از دیر زمان تا عصر ما موافقان و مخالفان بر آن صحه گذاشتهاند. در بین عامه از عبدالحمید کاتب تا شیخ محمد عبده و در بین خاصه از سیدرضی تا سید جعفر شهیدی همه شیفتۀ بلاغت و شیوایی آن شده اند. کلام حضرت امیر(ع) چنان آراسته به انواع آرایههای لفظی و معنوی و بدیعی است و پیراسته از حشو و اضافات بشری، که الحق لقب "اخ القرآن" گرفته است. از قدیمالایام که سخنان امیر یکّهتاز عرصۀ سخنوری، علی(ع)، به فارسی برگردانده شد، یکی از بزرگترین غبنها و خسارات فارسی زبانان عدم انتقال فصاحت و بلاغت نهج البلاغه در ترجمۀ آن بود. استاد گرانقدر و مترجم بلند مرتبه مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی(ره) به این آرزوی دیرینه جامۀ عمل پوشاند. استاد شهیدی با تکیه بر ظرافتها و آرایههای کلام عربی و با تسلط بر دقایق و ظرایف سخن فارسی به خوبی از عهدۀ این مهم برآمد. ترجمۀ نهج البلاغۀ او، نخستین و تنها ترجمهای است که نشان دهندۀ بخشی از زیباییهای سحر قرین و آرایههای شعر آفرین امام علی(ع) است. در این مقاله با تکیه بر خطبۀ اول، نامۀ اول و حکمت اول نهج البلاغه، بازتاب شیوایی و روایی و آراستگی و پیراستگی کلام مولا علی(ع) در ترجمۀ استاد شهیدی بررسی میشود.
علی اکبر عطرفی؛ سارا پاشا
یحیی کاردگر