سعید طاهری؛ قدرت الله طاهری
چکیده
بحث مربوط به پدیدهای به نام «مَثَل»، بحثی قدیمی و گسترده است و مرور منابع بلاغی و فرهنگهای امثال نشان میدهد که بلاغتنویسان و نیز فرهنگنویسان که به جمع و تدوین مَثَلها اهتمام داشتهاند، مباحث عدیدهای در خصوص ماهیت و ساخت مَثَل دارند، اما چون در بلاغت کلاسیک اسلامی، زبان ادبی حوزهای خاص و مجزا از زبان عامیانه ...
بیشتر
بحث مربوط به پدیدهای به نام «مَثَل»، بحثی قدیمی و گسترده است و مرور منابع بلاغی و فرهنگهای امثال نشان میدهد که بلاغتنویسان و نیز فرهنگنویسان که به جمع و تدوین مَثَلها اهتمام داشتهاند، مباحث عدیدهای در خصوص ماهیت و ساخت مَثَل دارند، اما چون در بلاغت کلاسیک اسلامی، زبان ادبی حوزهای خاص و مجزا از زبان عامیانه انگاشته شده و با اصطلاحاتی همچون «بلاغت»، «فصاحت» و... از زبان عامیانه تفکیک گردیده، تلاش بلاغتنویسان اسلامی و همچنین بلاغتنویسان معاصر در تعریف مَثَل، به سمت و سویی سوق یافته که پدیدۀ مَثَل چیزی متعلق به حوزه زبان عام دانسته شده و وجود شروطی همچون «سائر بودن» و «معنای ضمنی» را در مَثَل دانستن یک عبارت لازم دانستهاند. نویسندگان این پژوهش ابتدا با مرور تعاریف گذشتگان و معاصرین از اصطلاح مَثَل، انواع آن را با در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی، به سه دسته مَثَل «تشبیهی»، «کنایی» و «استعاری» تقسیم کرده و دستۀ چهارمی هم با عنوان «حکمت»، تشخیص داده که زیرساخت تشبیهی ندارد و به این نتیجه رسیده که از لحاظ در نظر گرفتن زیرساخت تشبیهی انواع مَثَلها، چیزی به نام مَثَل که زیرساختی غیر از زیرساخت تشبیه و کنایه و استعاره داشته باشد، فقط ذیل حکمت قرار دارد و شامل سه نوع سابق نمیشود. بررسی دو فرهنگ مجمعالامثال میدانی و امثال و حکم دهخدا نشان میدهد بخش اعظم مدخلهای فرهنگهای امثال را عبارتهایی با زیرساخت تشبیه کنایه تشکیل میدهند و داستانهایی هم که حول برخی از این مدخلها پدید آمده، در اکثر موارد حول مدخلهایی با زیرساخت تشبیه استعاره است.
محمدرضا نجاریان؛ زهره سرخی زاده
چکیده
محمود کیانوش «پدر شعرکودک ایران» یکی از شاعران معاصر است که اشعاری ساده و بیپیرایه میسراید. شعر او بازتاب اندیشهها و تأملات وی در پیوند و ارتباط ذاتی انسان و طبیعت است. کیانوش شاعری است که ذهنش سرشار از مسائل مردم است. از میان آثار کیانوش 8 کتاب مخصوص شعر برای کودکان و نوجوانان است که عبارتند از: «زبان چیزها»، «طوطی ...
بیشتر
محمود کیانوش «پدر شعرکودک ایران» یکی از شاعران معاصر است که اشعاری ساده و بیپیرایه میسراید. شعر او بازتاب اندیشهها و تأملات وی در پیوند و ارتباط ذاتی انسان و طبیعت است. کیانوش شاعری است که ذهنش سرشار از مسائل مردم است. از میان آثار کیانوش 8 کتاب مخصوص شعر برای کودکان و نوجوانان است که عبارتند از: «زبان چیزها»، «طوطی سبز هندی»، «نوک طلایی نقره بال»، «باغ ستارهها»، «بچههای جهان»، «طاق هفت رنگ»، «آفتاب خانه ما»، «شعر به شعر». اشعار کیانوش را از نظر سطح ادبی میتوان قویترین نمونۀ اشعار به حساب آورد. صورخیال به خصوص تشبیه، استعاره و تشخیص، بن مایۀ اشعار او را تشکیل میدهند. سلیمان عیسى از شاعران برجستۀ سوری است که موضوع غالب اشعار او دربارۀ وطن و حس قومی است. او بخش زیادی از قصایدش را به کودکان و بهخصوص کودکان زجر کشیده عربی سروده است. او از صورخیالی استفاده میکند که به سادگی در ذهن کودک رسوخ کند؛ بهخصوص از جهت انواع استعارههای اسمی، فعلی، مُصرحه و مکنیه. در این مقاله سعی بر این است که اشعار کودکانه دو شاعر فارس و عرب (محمود کیانوش و سلیمان العیسی) از دیدگاه استعاره تحلیل و بررسی گردد.
محمد احمدی
چکیده
در چند دهه اخیر اقسام اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی، فارغ از نقش زیباییشناختی محضشان از منظر نقش عمیق اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مطالعات ادبی اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی که در این مقاله با عنوان عام «استعاره» از آنها یاد خواهد شد، عموماً نقش زینتی صرف دارند و به عنوان یکی از مهمترین صناعات ...
بیشتر
در چند دهه اخیر اقسام اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی، فارغ از نقش زیباییشناختی محضشان از منظر نقش عمیق اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مطالعات ادبی اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی که در این مقاله با عنوان عام «استعاره» از آنها یاد خواهد شد، عموماً نقش زینتی صرف دارند و به عنوان یکی از مهمترین صناعات بلاغی در نظر گرفته میشوند؛ باری، به نقش محوری استعاره در خلق نوعی ارتباط خاص برای القای جهانبینی مشخصی کمتر توجه شدهاست. در دهههای اخیر مطالعات بسیاری در رشتههای مختلف نشان داده است که استعاره یکی از مهمترین ابزارهایی است که در طول تاریخ به وسیلة آن پدیدهها در جهان به واقعیّت یا دانش برای انسان تبدیل شدهاند. به باور این اندیشمندان، هر استعارهای میتواند توصیفهای متفاوتی از یک حقیقت ارائه دهد. به عبارت دیگر، استعارهها ادراک و تجربة انسان را به طرز خاصی تنظیم میکنند که نشاندهندة جهانبینی مشخصی نسبت به پدیدهای است. استعارهها از این منظر بر پایة فرضیهها و دیدگاهها و ارزشگذاریهای پنهان به وجود میآیند و جهانبینی خاصی را به مخاطب القا میکنند. در این مقاله سعی شدهاست با تکیه بر نظریههای معاصر دربارة استعاره و با بررسی مظاهر سبحانی و نبوی شاه در دیوان رشیدالدین وطواط ـ شاعر صاحبنام قرن ششم هجری ـ، استعارة محوری این جهانبینی که مبنای توصیفهای متنوّع و متفاوت اکثر قریب به اتفاق قصاید دیوان اوست تحلیل و بررسی شود و از این رهگذر شیوههای ارتباطیای که وی تحت تأثیر استعارة مادر از آن بهره جستهاست، مشخص شود.