علی شهلازاده؛ میرجلیل اکرمی
چکیده
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراستهاند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّتهایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّتها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچهنویسان ...
بیشتر
شاعران و نویسندگان ادب پارسی از دیرباز، طلیعه آثار منظوم و منثور خود را به نام و یاد خداوند آراستهاند. این سنّت که در اساس، ریشه در عواطف دینی و خداشناسانه مولّفان دارد، گویی با محدودیّتهایی نیز مواجه بوده است. یکی از این محدودیّتها، رعایت اسلوب آغاز کلام است که از عهود پیشین همواره با ستایش خداوند همراه بوده و دیباچهنویسان طی سالیان بسیار بر نهج پیشینیان خود قدم برداشتهاند. اما محدودیّت اصلی، در ویژگیهای منحصربهفرد موضوع اصلی کلام، یعنی ذات الهی نهفته است. در توصیف خداوند بسیار میتوان گفت اما هر ابزاری را برای این توصیف نمیتوان به کار بست. تحمیدیهنویسی، محتوایی فراخ اما امکان گزینشها و چینشهای زبانی محدودی دارد. این مقاله تلاش خواهد کرد تا ضمن اشارهای مختصر به مبانی اعتقادی حمد الهی، برخی از شاخصههای زبانی تحمیدیهنویسی را معرفی کند. با این هدف، تحمیدیه هشت اثر از آثار دوران موسوم به نثر فنّی، در دو سطح بلاغی و دستور زبانی مورد بررسی قرار گرفته، مشترکات میان متون، ضمن تحلیل و ریشهیابی، به عنوان نتایج تحقیق ارائه خواهد گردید. بر اساس نتایج بهدست آمده، زبان تحمیدیهها کیفیّتی متصلّب دارد که به هر عنصر بلاغی، امکان نقشآفرینی نمیدهد و عناصر بلاغی مُجاز همچون: سجع، جناس، موازنه و تقابل نیز استعداد کافی برای شکستن سختی این زبان ندارند. همین خصیصه مستحکم، در جایگزینی دستوری واژهها نیز قابل مشاهده است؛ چنانکه گویی در تحمیدیههای منثور، ساختمان جملات ثابت است و نویسندگان تنها واژههای متغیّری را در جایگاههای از پیشتعیینشده، مینشانند.
محسن وثاقتی جلال
چکیده
هر چند بهطور طبیعی زیباییهایی در برونۀ زبان نثر مرسل دیده میشود، امّا بیشتر زیباییهای آن مبتنی بر درونۀ زبان است که از طریق علم معانی ایجاد شده است. زبانشناسیِ متنبنیاد بر این باور است که این نوع زیباییها از طریق گرایش زبان به قطب مجازی زبان محقق میشود. در متون نثر مرسل، ضمایر یکی از عناصر مهمی است که جایگاه ...
بیشتر
هر چند بهطور طبیعی زیباییهایی در برونۀ زبان نثر مرسل دیده میشود، امّا بیشتر زیباییهای آن مبتنی بر درونۀ زبان است که از طریق علم معانی ایجاد شده است. زبانشناسیِ متنبنیاد بر این باور است که این نوع زیباییها از طریق گرایش زبان به قطب مجازی زبان محقق میشود. در متون نثر مرسل، ضمایر یکی از عناصر مهمی است که جایگاه لغزان آن در ساختار جمله موجب شده تا کارکردِ هنری ویژهای پیدا کند. نویسندگان آثاری چون: تاریخ بلعمی، تاریخ سیستان و... با جایگردانی نحویِ ضمیر، مقاصد هنریِ متنوّعی را تولید میکنند. از اینرو، نظریۀ قطب مجازی یاکوبسن میتواند روش مناسبی برای بازخوانی زیباییهای ضمیر در این متون باشد. هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که ضمایر چگونه در همنشینی با واژههای دیگر، کارکردِ هنری و زیباییشناختی پیدا میکنند؟ نویسندۀ این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب، با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریۀ قطب مجازی یاکوبسن، از میان آثار نثر مرسل، تاریخ سیستان را به دقّت بررسی کرده و هرگاه نیاز به مطالعۀ تطبیقی شده، از تاریخ بلعمی نیز بهره برده است. نتایج این پژوهشِ دستوری- بلاغی نشان میدهد که نویسندۀ تاریخ سیستان برای ایجاد زبان هنری از ضمایر پیوسته و جدا به شکل متنوّعی در جایگاه آغازین و پایانیِ جمله بهره برده و از این طریق در ایجاد اغراض ثانویّهای مانند: تکریم، تحقیر، تعجّب، تأکید، ایجاز، توازن نحوی، طرد و عکس، لفّ و نشر، تضاد، کنایه، آرایۀ تکرار، ایجاد نثری موزیکال و موسیقایی و... بهره بردهاند و علاوه بر تزئین معتدل برونۀ زبان، درونۀ زبان را به شکل معناداری زیبا و هنری کردهاند. طبیعی است که شناخت و کاربست ویژگیهای بلاغی- دستوریِ ضمایر میتواند بر ظرفیّت ادبی زبان فارسی معاصر بیفزاید و ضمایر خشک و کمتحرّک را غنی کند.
محمود مهرآوران
چکیده
مقولههای دستوری زبان فارسی از نظر صرف و نحو به انواع گوناگونی تقسیم میشود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسشهاست که شبه جمله چیست، چه انواعی دارد و در دستورهای زبان چگونه آن را بیان کردهاند. شبهجمله کلمه یا گروهی از کلمات فارسی و غیر فارسی است که فعل و ساختار جملۀ فارسی را ندارد اما معنی کامل جمله را دارد. جمله در زبان فارسی یا ...
بیشتر
مقولههای دستوری زبان فارسی از نظر صرف و نحو به انواع گوناگونی تقسیم میشود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسشهاست که شبه جمله چیست، چه انواعی دارد و در دستورهای زبان چگونه آن را بیان کردهاند. شبهجمله کلمه یا گروهی از کلمات فارسی و غیر فارسی است که فعل و ساختار جملۀ فارسی را ندارد اما معنی کامل جمله را دارد. جمله در زبان فارسی یا فعل دارد یا فعل ندارد؛ شبهجملهها در شاخۀ جملههای بیفعل قرار میگیرند. در دستورهای زبان، برخی این موضوع را با نام صوت و برخی دیگر با عنوان شبهجمله مطرح کردهاند. این پژوهش به بررسی، تحلیل و طبقهبندی شبهجملهها، در همۀ صورتهای آن پرداخته و ویژگیهای گوناگون، برخی معیارها برای شناخت شبهجمله، تفاوت صوت با اسم صوت و شبهجمله با قید را بیان کرده و دستهبندی معنایی آنها را ارائه کرده است. صوتها یکی از انواع شبهجمله هستند اما شبهجمله تنها منحصر به صوت نیست. برخی از اسمها، صفتها، ضمیرها و قیدها با تغییر آهنگ و داشتن تکیۀ ویژه شبهجمله واقع میشوند. همچنین بسیاری از ضربالمثلهای بیفعل، منادا، برخی از واژگان غیر فارسی (تُرکی، انگلیسی و فرانسه) و بسیاری از عبارات، افعال و جملههای پرکاربرد عربی در فارسی نیز شبهجمله هستند. شبهجملهها از نظر کارکرد و معنا در گروهها و طبقات مختلف تقسیم میشوند و بسیاری از عواطف و احساسات انسان را نشان میدهند؛ احساسات و عواطفی مانند: آرزو و امید، احترام و اطاعت، بیزاری و تنفّر، خشم، مهربانی و دلسوزی، سرزنش و توهین، پرسش، تأکید، تأسّف، تعجّب، تشویق و درد. در مجموع شبهجملهها احساسات و عواطف منفی را بیشتر منعکس میکنند. موضوع شبهجمله هم به حوزۀ صرف فارسی مربوط است و هم به حوزۀ نحو.