وصل و فصل در منظومۀ گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژۀ شاهنامه

نوع مقاله : بلاغی

نویسندگان

1 استاد گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

2 دانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علّامه طباطبائی، تهران، ایران

10.22091/jls.2024.10116.1562

چکیده

مبحث «وصل و فصل» از حساس‌ترین مباحث علم معانی به‌شمار می‌رود که در شناخت دقائق نحوی و بلاغیِ آثار ادبی نقشِ بسزایی دارد و همواره میان بلاغیون سنّتی و مدرن، جایگاه خاصی داشته است. داستان بیژن و منیژۀ شاهنامه و منظومۀ گرشاسپنامه را می‌توان از برجسته‌ترین آثار حماسی-پهلوانی در ادبیات فارسی دانست که ظرفیت‌های بسیاری را در بررسی تطبیقی بلاغتِ نحوی برای پژوهشگران در انعکاس ویژگی‌های دستوری و بلاغیِ دو اثر فراهم خواهند کرد. در این پژوهش، به‌منظور دریافت مقاصد و معانیِ بلاغیِ نهفته در دو اثر، نوع ساخت واحدهای معنایی در سطوح مختلف از قبیل: جمله‌واره، جمله، بیت و حتی ابیات با معنای مرتبط و وابسته به هم (موقوف‌المعانی) و ترکیب هر یک از این سطوح، مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعۀ انسجام متن از مسیر پیوستگی یا گسستگیِ معانیِ بلاغی در هر یک از سطوح مذکور پرداخته و با مشخص نمودن پراکندگی حروف ربط و شناخت انواع آن، کارکرد بلاغی آن‌ها را در دو اثر، مورد بررسی و قیاس قرار داده‌ایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فردوسی و اسدی‌توسی، با ایجاد نوعی ارتباط زمانی و مکانی و پیوند علّی و معلولی میان جملات و با بهره‌مندی از انواع حروف ربط همپایه‌ساز و وابسته‌ساز در وصل‌ها و نیز رعایت موازیِ ترتیب زمانی و منطقی میان جملات در فصل‌ها، پیوندی مستحکم و منطقی در متن و انسجام معناییِ ویژه در سلسله روایت رویدادها ایجاد کرده‌اند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Conjunction and Disjunction in Garshaspnameh and the Story of Bijan and Manijeh of Shahnameh

نویسندگان [English]

  • yahya talebian 1
  • Hamid Amini Asalemi 2
1 Professor of Persian Language and Literature, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran.
2 PhD Graduate of Persian Language and Literature, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran
چکیده [English]

"Conjunction and disjunction" is considered one of the most sensitive subjects of the science of semantics, which is important in understanding the syntactic and rhetorical details of literary works, and has always had a special place among traditional and modern rhetoricians. The story of Bijan and Manijeh from Ferdowsi's Shahnameh and Asadi Tusi's Garshaspnameh can be considered the most important epic works in Persian literature which will provide researchers with many capacities in the comparative analysis of syntactic rhetoric in reflecting the grammatical and rhetorical features of the two works. In this research, in order to understand the intentions and rhetorical meanings hidden in two works, the type of construction of semantic units at different levels such as clause, sentence, verse and even verses with related and interdependent meaning (enjambment) and the combination of each of these levels have been investigated. In this regard, we have studied the coherence of the text through the continuity or discontinuity of the rhetorical meanings in each of the mentioned levels, and by specifying the distribution of conjunctions and knowing their types, we have examined and compared their rhetorical functions in two works. The results of the research indicate that Ferdowsi and Asadi Tusi, by creating a kind of temporal and spatial connection and cause-and-effect link between the sentences and by benefiting from all kinds of subordinating and dependent connections (conjunctions) in conjunctions as well as observing the temporal and logical order between the sentences in the disjunctions, have created a strong and logical link in the text and a special semantic coherence in the chain of narration of events.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Conjunction and disjunction
  • Text coherence
  • Rhetorical meanings
  • Garshaspnameh
  • Bijan and Manijeh of Shahnameh
  1. ارسطو. (1393). ریطوریقا. ترجمۀ پرخیده ملکی. چاپ سوم. تهران: اقبال.
  2. اسدی‌توسی، علی‌بن‌احمد. (1354). گرشاسپنامه. به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی. چاپ دوم. تهران: طهوری.
  3. اکبری، منوچهر؛ مشایخی، سارا. (1399). «بررسی عوامل انسجام متن در شواهدی از حدیقۀ الحقیقۀ سنایی». دوفصلنامۀ زبان و ادبیات فارسی. سال 28. شمارۀ 88 . صص: 87- 63.
  4. امیدسالار، محمود. (1400). «ملاحظاتی پیرامون انسجام ادبی شاهنامه». شعر پژوهی (بوستان ادب). دورۀ 13. شمارۀ 4 . پیاپی 50. صص: 52-27.
  5. ایشانی، طاهره. (1395). نظریۀ انسجام و پیوستگی و کاربست آن در تحلیل متون (غزل حافظ و سعدی). تهران: دانشگاه خوارزمی.
  6. پورنامداریان، تقی؛ ایشانی، طاهره. (1389). «تحلیل انسجام و پیوستگی در غزلی از حافظ با رویکرد زبان‌شناسی نقشگرا». فصلنامۀ زبان و ادبیات فارسی. دانشگاه خوارزمی. سال 18. شمارۀ 12 (پیاپی 67). صص: 43- 7.
  7. تفتازانی، سعدالدین‌مسعود. (1409 ق). المطوّل. الطبعة الداوری. قم: مکتبة الداوری.
  8. جرجانی، عبدالقاهر. (1984م). دلائل الإعجاز فی القرآن، القراءة و التّعلیق: محمود محمّد شاکر. القاهرة: المکتبة الخانجی.
  9. خطیب القزوینی، محمّدبن عبدالرحمن. (1985م). الایضاح فی علوم البلاغة، محمّد عبدالمنعم خفاجی. مکتبة المثنی. بیروت: دارالکتب العلمیة.
  10. راسخ مهند، محمّد. (1388). گفتارهایی در نحو. چاپ نخست. تهران: مرکز.
  11. رجایی، محمّدخلیل. (1340). معالم البلاغه در علمِ معانی و بیان و بدیع. شیراز: دانشگاه شیراز.
  12. رضانژاد، غلامحسین. (1367). اصول علم بلاغت در زبان فارسی. چاپ اول. تهران: الزهرا.
  13. شمیسا، سیروس. (1393). معانی. ویراست دوّم. تهران: میترا.
  14. صفوی، کوروش. (1391). آشنایی با زبان‌شناسی در مطالعات ادب فارسی. چاپ اول. تهران: علمی.
  15. عتیق، عبدالعزیز. (1430ق). علم المعانی. بیروت: دارالنهضة العربیة.
  16. عسکری، ابوهلال. (1998م). کتاب الصناعتین: الکتابة و الشعر. مکتبة الأولی. بیروت: المکتبیة العصریة.
  17. فردوسی، ابوالقاسم. (1371). شاهنامه. به کوشش جلال خالقی مطلق. جلد سوم. کالیفرنیا: بنیاد میراث ایران.
  18. کزازی، میرجلال‌الدین. (1370). زیبائی شناسی سخن پارسی2 (معانی). چاپ اول. تهران: مرکز.
  19. مبارک، وحید. (1390). «بررسی تأثیر شاهنامۀ فردوسی بر گرشاسپنامۀ اسدی طوسی». همایش علمی سالانه دانشگاه رازی: کرمانشاه.
  20. محمد، عزة شبل. (2007م). علم اللغة النص. القاهره: مکتبة الآداب.
  21. مطلوب، احمد. (1980م). أسالیب بلاغیة (الفصاحة البلاغة- المعانی). الکویت: وکالة المطبوعات.
  22. معین الدینی، فاطمه. (1382). «شگردهای ایجاد انسجام متن در کلیله و دمنه». نشریۀ فرهنگ، شمارۀ 46 و 47. صص: 326- 303.
  23. منشی‌زاده، مجتبی؛ الهیان، لیلا. (1393). «بررسی سبک‌شناختی فعل در گلستان؛ متأثر از حوزۀ تعلیمی آن با رویکرد نقش‌گرای نظام‌مند». جستارهای زبانی. دورۀ ششم. شمارۀ 6. صص: 279- 259.
  24. میراحمدی، سیدرضا؛ آقاجانی، مریم. (1396). «عناصر برجستۀ انسجام در بائیۀ متنبّی براساس نظریۀ هلیدی». مجلۀ زبان و ادبیات عربی (مجلۀ ادبیات و علوم انسانی سابق). شمارۀ هفدهم. صص: 266- 233.
  25. میرحسینی، سیدمحمّد؛ ارفعی، فاطمه السادات. (1397). «بلاغت وصل و فصل در آیات قرآن از منظر تفسیر المیزان». مطالعات ادبی متون اسلامی. دورۀ 3. شمارۀ 11. صص: 47- 27.
  26. نجفی، ابوالحسن. (1374). «کاربرد «که» در فارسی گفتاری». نامۀ فرهنگستان. سال اول. شمارۀ 3. پیاپی 3. صص: 19- 7.
  27. نجفی، عیسی؛ دارابی، فریبرز. (1399). «عناصر انسجام‌بخش متن در دو حکایت بلند بوستان و گلستان بر اساس نظریۀ هلیدی و حسن». کارنامۀ متون ادبی دورۀ عراقی. سال اول. شمارۀ 2. صص: 117- 101.
  28. یارمحمّدی، لطف‌الله. (1372). شانزده مقاله در زبان‌شناسی کاربردی و ترجمه. شیراز: نوید.
CAPTCHA Image