تبیین مؤلفه‌های بلاغت ارسطویی در نامه‌های خانوادگی مولانا

نوع مقاله : بلاغی

نویسنده

دانشیار زبان و ادبیات فارسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران

10.22091/jls.2023.9512.1507

چکیده

مولانا جلال‏ الدّین محمّد بلخی شاعر و عارف شهیر قرن هفتم که بیشترین شهرتش به واسطۀ شعرسرایی عارفانه است، آثار منثوری نیز دارد که کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته‏ است. از جمله آثار منثور وی «مکتوبات» است که در زمان‏های مختلف و با مقاصد خاصّی نگارش یافته‏اند. از سوی دیگر، مولانا به گواهی آثار وی -همچون مجالس سبعه- افزون بر آن که شاعری شهیر بوده، خطیبی برجسته نیز بوده است. فرضیّۀ جستار پیشِ‌رو آن است که مکتوبات مولانا که ارتباط مستقیمی با مخاطبان نامه‌ها دارد، متأثّر از شخصیّت مولانا به عنوان یک خطیب، نشانه‌هایی از عناصر بلاغت را در خود دارد. از این رو، با رویکرد نقد رتوریکی، نامه‌های خانوادگی مولانا -به عنوان نمونه‌ای از نامه‌های خطابه‌گونۀ وی - بر مبنای مؤلفه‌های بلاغت ارسطویی به روش توصیفی ‌تحلیلی و آماری بررسی می‌شوند تا به این پرسش‌ها‌ پاسخ داده شوند که نامه‌های خانوادگی مولانا بر اساس مؤلفه‌های بلاغت ارسطویی دارای چه ویژگی‌هایی هستند و بر این اساس مولانا از کدام مؤلفه‌ها بهرۀ بیشتری داشته و چرا؟ دستاوردهای این پژوهش افزون بر تأیید فرضیّه و مواردی تازه دربارۀ نحوۀ ارتباط گرفتن مولانا با هریک از افراد خانواده، گویای آن است که هر سه مؤلّفۀ نظریّۀ بلاغت ارسطویی در نامه‌های خانوادگی مولانا به کار رفته که بیشترین سهم آن با در نظر داشتن تناسب موضوع و به اقتضای کلام در راستای تأثیربخشی و اقناع مخاطب به مؤلّفۀ پاتوس اختصاص یافته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Explaining the Components of Aristotelian Rhetoric in Mawlana's Family Letters

نویسنده [English]

  • Tahereh Ishany
Associate Professor of Persian Language and Literature, Institute for Human Sciences and Cultural Studies, Tehran, Iran
چکیده [English]

Mawlana Jalaluddin Mohammad Balkhi, a famous poet and mystic of the 7th century, is most famous for his mystical poetry; He also has prose works that have received little attention from researchers. Among his prose works are "Letters" which were written in different times and with specific purposes. On the other hand, as evidenced by his works - such as Majlis Sab'a - besides being a famous poet, Rumi was also an outstanding orator. The hypothesis of the present article is that Rumi's letters have a direct relationship with the audience of the letters; Influenced by Rumi's character - as an orator - it contains signs of rhetorical elements. Therefore, with the approach of rhetorical criticism, Rumi's family letters - as an example of his rhetorical letters - are analyzed based on the components of Aristotelian rhetoric in a descriptive, analytical, and statistical method. Questions of this research are based on the components of Aristotelian rhetoric, What are characteristics of Mowlavi's family letters and according to this, which components did Mowlavi- Rumi- use more and why? In addition to confirming the hypothesis and finding new things about how Rumi communicates with each family member, the achievements of this research suggest that all three components of the Aristotelian rhetoric theory are used in Rumi's family letters, the most part of which is dedicated to the pathos component, keeping in mind the appropriateness of the subject and the necessity of the words in order to impress and persuade the audience.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Rumi
  • Family Letters
  • Rhetorical Criticism
  • Aristotelian Rhetoric
  • Persuasion
احمدی، محمّد. (1397 الف). «تحوّلات نظریّۀ رتوریک سنّتی از یونان تا روم: تفاوت‌ها و شباهت‌های نظریّۀ رتوریکی ارسطو و نظریۀ معلّمان خطابه در روم». علم زبان. سال 5. شمارة 7. صص: 167-135.
احمدی، محمّد. (1397 ب). رتوریک؛ از نظریه تا نقد. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ارسطو. (1393). ریطوریقا؛ فنّ خطابه. ترجمۀ پرخیده ملکی. چاپ سوم. تهران: اقبال.
ارسطو. (1396). خطابه. ترجمۀ اسماعیل سعادت. چاپ دوم. تهران: هرمس.
افلاکی، شمس ‏الدّین احمد. (1362). مناقب ‏العارفین. با تصحیحات و حواشی و تعلیقات تحسین یازیجی. چاپ دوم. تهران: دنیای کتاب. بینگلر، اتولر. (1367). ارتباطات اقناعی. ترجمۀ علی رستمی. تهران: مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما. زرّین‌کوب، عبدالحسین. (1364). سرّ نی. چاپ اوّل. تهران: علمی.
زرّین ‏کوب، عبدالحسین. (1384). پلّه پلّه تا ملاقات خدا. چاپ بیست و ششم. تهران: علمی.
زنگویی، اسدالله؛ شعبانی ورکی، بختیار؛ فتوحی، محمود و جهانگیر مسعودی. (1389). «استعاره: مفهوم، نظریّه‌ها و کارکردهای آن در تعلیم و تربیّت». پژوهش‌نامه مبانی تعلیم و تربیت. دورة 11. شمارة 1. صص: 108-77.
سلطان ولد، محمّد بن محمّد. (1315). مقدمۀ ولدنامه: مثنوی ولدی. تصحیح جلال‏ الدّین همایی. تهران: اقبال.
طاهری، محمّد؛ آقاجانی، حمید. (1399). «تبیین مؤلفه‌های بلاغت ارسطویی در داستان زال و رودابۀ شاهنامۀ فردوسی». مطالعات زبانی و بلاغی. سال یازدهم. شمارۀ 22. صص: 296-273.
فتوحی رودمعجنی، محمود. (1383). «تمثیل، ماهیّت، اقسام، کارکرد». مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. سال 12 و 13. شمارۀ 47- 49. صص: 177- 141.
مؤذّنی، علی محمّد؛ احمدی، محمّد. (1393). «درآمدی بر جایگاه فرایند اقناع در فنّ خطابه و مطالعات ادبی». پژوهشنامۀ نقد ادبی و بلاغت. سال 3، ش 2. صص 93-111.
مولوی، جلال الدّین محمّد. (1371). مکتوبات. به تصحیح توفیق سبحانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
وفایی تاج‌خاتونی، سحر و مینا دارابی امین. (1394). «بررسی نظریّۀ اتوس ارسطو نزد شاعران سبک هندی از منظر تحلیل گفتمان». نامۀ فرهنگستان، ویژه‌نامۀ شبه‌قاره. شمارة 4. صص: 320-303.
هالینگ، دیل و رجینالد جان. (1387). تاریخ فلسفۀ غرب. ترجمۀ عبدالحسین آذرنگ. تهران: ققنوس.
Worthington, Ian. (2010). A companion to Greek rhetoric. Malden: Wiley-Blackwell.
CAPTCHA Image