محمد کشاورز بیضایی؛ رضا معینی رودبالی؛ امیر آهنگران؛ فرود کشاورز بیضایی
چکیده
در تاریخ ادبیّات ایران، شعر گاهی همانند ابزاری انتفاعی در خدمت شوکتزایی و مشروعیتزایی حکومتها وارد شده و گاهی نیز در تعارض و تقابل با ساختار قدرت، علیۀ آن عمل نموده است. چرایی و نحوۀ تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت، موضوع قابل درنگی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته و شناخت ابعاد و زوایای آن میتواند افزون ...
بیشتر
در تاریخ ادبیّات ایران، شعر گاهی همانند ابزاری انتفاعی در خدمت شوکتزایی و مشروعیتزایی حکومتها وارد شده و گاهی نیز در تعارض و تقابل با ساختار قدرت، علیۀ آن عمل نموده است. چرایی و نحوۀ تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت، موضوع قابل درنگی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته و شناخت ابعاد و زوایای آن میتواند افزون بر شناخت بهتر شعر حافظ، علل تعامل و تقابل وی با طیفهای قدرت را تبیین نماید. جستار حاضر با شیوهای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر دیوان حافظ، تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت را مورد سنجش قرار میدهد. یافتهها حاکی از آن است که حافظ اگرچه شاعری سیاسی و حکومتی نبوده اما در مواجهه با حکومت، به مبانی و الگوهای کُلی «سیاستنامهنویسی» ایرانی، نظیر: «فرهّ ایزدی» و «عدالت پادشاه» نظر داشته و تعامل و تقابل خود با آن را در قالب مدح و ذم حاکمان در اشعارش، برحسب این مبانی تنظیم نمودهاست. وی با وقوف بر وجوب و الزام نهاد قدرت و کارکردهای امنیّتی و فرهنگی آن در جامعه، اقدام و مساعی برخی از سلاطین و وزیران زمانه در استقرار عدالت، امنیّت و شریعت، از ساختار سیاسی قدرت تجلیل به عمل آورده و تعامل و همراهی خود را با آن نشان دادهاست. همچنین وی همانند اغلب شاعران فارسی به برخی از مظاهر منفی حکومت، نظیر: ظلم، تزویر و ریای حاکمان تاخته، و تقابل خود را با هجمه علیه منصب نظارتی و سیاسی محتسب، -که مصداق آن امیر مبارزالدین مظفری است-، ابراز نمودهاست.