فاطمه حیدری
چکیده
عنوان «حجت جزیرۀ خراسان» ناصرخسرو را بر آن داشته که با وجود باور عمیق به دین و نفوذ زبان عربی، با کاربرد برخی اصطلاحات فارسی به غنای زبان فارسی و اعتدال وامستانی از زبان عربی کمک کند. وی در آثار خود به گسترش ادبیّات تعلیمی در حوزۀ دین، مذهب، کلام و فلسفه پرداخته و آگاهانه کوشیده با شیوههای اصلی واژهسازی ...
بیشتر
عنوان «حجت جزیرۀ خراسان» ناصرخسرو را بر آن داشته که با وجود باور عمیق به دین و نفوذ زبان عربی، با کاربرد برخی اصطلاحات فارسی به غنای زبان فارسی و اعتدال وامستانی از زبان عربی کمک کند. وی در آثار خود به گسترش ادبیّات تعلیمی در حوزۀ دین، مذهب، کلام و فلسفه پرداخته و آگاهانه کوشیده با شیوههای اصلی واژهسازی و واژهگزینی از طریق «ترکیب و اشتقاق» که در زبان فارسی میانه رایج بوده و شیوههای فرعی رایج و خود ساخته، اصطلاحات فارسی مانند: همگوشکی، زادۀ راه، زیریدن، کاربندنده و... را بهجای اصطلاحات عربی نشانده و قیمتی دُرِّ لفظ دری را پاسداری کند. پیگیری اصطلاحات دینی و کلامی ناصرخسرو در واژهنامههای متون پهلوی نشان میدهد که وی مُبدِع این اصطلاحات نیست و پیشتر بسیاری از آنها در زبان فارسی میانه موجود بوده و او آنها را بدون تغییر معنا یا با تغییر معنا بهکار برده و به احیاء و گسترش معنایی واژگانِ از پیشموجود، پرداخته که نشانگر وجه تمایز نثر او با نثرهای مفاخرهآمیز فاضلانه است. این پژوهش با روش کتابخانهای و توصیفی-تحلیلی به این پرسشها پاسخ میدهد که ناصرخسرو برابر نهادهای فارسی را طیّ کدام فرآیندهای واژهسازی و واژهگزینی در پنج اثر منثور خویش بهکار بُرده و چگونه شیوۀ «ترکیب و اشتقاق» زبان پهلوی را دنبال کرده است.