یحیی طالبیان؛ محمود بشیری؛ حمید امینی اسالمی
چکیده
جایگاه واژگان در جمله و تأثیر آن بر بلاغت کلام، از مهمترین مباحثی است که عبدالقاهر جرجانی در «نظریۀ نظم» مطرح نموده است. وی جایگاه عناصر را تحت عنوان «تقدیم و تأخیر» و البته در ارتباط با تعریف و تنکیر بررسی میکند که همسو با ساخت اطلاعی و ساخت مبتدا - خبری در نظریۀ دستور نقشگرای هلیدی است و تمرکز آن بر مطالعۀ آرایش واژگان ...
بیشتر
جایگاه واژگان در جمله و تأثیر آن بر بلاغت کلام، از مهمترین مباحثی است که عبدالقاهر جرجانی در «نظریۀ نظم» مطرح نموده است. وی جایگاه عناصر را تحت عنوان «تقدیم و تأخیر» و البته در ارتباط با تعریف و تنکیر بررسی میکند که همسو با ساخت اطلاعی و ساخت مبتدا - خبری در نظریۀ دستور نقشگرای هلیدی است و تمرکز آن بر مطالعۀ آرایش واژگان در جمله میباشد. شیوۀ آرایش واژگانی را میتوان یکی از بارزترین ویژگیها و اساس ساختار نحوی در منظومۀ گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه دانست؛ از این رو، در این پژوهش به بررسی پیشآیی و پسآییهای عناصر اصلی جمله و تحلیل کارکرد بلاغی هر یک در حدود 3000 جمله از دو اثر پرداختهایم. در همین راستا، ابتدا به بررسی بسامد تقدیم و تأخیر عناصر اصلی در جملات دارای نهاد و نیز جملات با نهاد محذوف در محدودۀ مذکور از دو اثر پرداخته و آمار حاصل را در جداول نمایانگر پراکندگی به صورت تعداد و درصد درج کردهایم تا بهواسطۀ این آمار، بتوان قیاسی دقیق را میان آثار ایجاد نمود. سپس با استناد به جدول مربوط به هر بخش، به تحلیل کارکرد بلاغی عناصر با توجه به جایگاه آنها در جمله پرداختهایم. نتایج پژوهش نشان میدهند که علاوه بر اجبار در رعایت وزن عروضی، اغراض بلاغی چون: تأکید، تعظیم، تحقیر، حصر و قصر و... در تقدیم و تأخیر عناصر اصلی جمله و جایگاه و نحوۀ چینش واژگان در کلام فردوسی و اسدی توسی تأثیر فراوانی داشتهاند. بلاغیترین شیوۀ دو شاعر در این مسیر، مبتداسازی عناصر اصلی به ویژه فعل میباشد که در آغاز جمله به منظور تأکید صورت گرفته است.