خدابخش اسداللهی؛ رحیم سلامت آذر
چکیده
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقّت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجّه به وجود چاپهای منقّح از دواوین و منظومههای شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر میرسد؛ ...
بیشتر
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقّت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجّه به وجود چاپهای منقّح از دواوین و منظومههای شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر میرسد؛ خاصّه از آن جهت که جای چنین فرهنگی ـ البتّه با ویژگیهای مذکور فوق ـ در حوزۀ پژوهشها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اوّلین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوانهای شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اوّلیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان اشعار صباحی بیدگلی را از جهت ردیف، قافیه و اوزان عروضی بررسی کردهایم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی ـ تحلیلی است. صباحی در اشعار خود 7 بحر از بحور عروضی استفاده کردهاست که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُثمّن و دارای قافیه اسمی هستند. در قصاید و غزلیات صباحی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفتهاند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است ولی در قصاید علاقۀ چندانی به این امر نشان ندادهاست. در موسیقی کناری، استفاده صباحی از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوشنوازی اشعار وی شدهاست.
خدابخش اسداللهی؛ فرناز شاه محمدی
چکیده
پژوهش پیش رو، به منظور بررسی نظریۀ «زمان روایی» ژنت و با رویکرد ارزیابی این نظریه در تعامل با حکایتهای گلستان، به بازخوانی حکایتهایی چند از آن پرداخته است. پیرامون مؤلفههای زمان رواییِ ژنت در گلستان، ناگزیر هستیم تا نظم گاهشمارانۀ طبیعی و منطقی را مجزا کرده و در بحث نظم و ترتیب زمانی، این دو را به طور جدا از هم بررسی ...
بیشتر
پژوهش پیش رو، به منظور بررسی نظریۀ «زمان روایی» ژنت و با رویکرد ارزیابی این نظریه در تعامل با حکایتهای گلستان، به بازخوانی حکایتهایی چند از آن پرداخته است. پیرامون مؤلفههای زمان رواییِ ژنت در گلستان، ناگزیر هستیم تا نظم گاهشمارانۀ طبیعی و منطقی را مجزا کرده و در بحث نظم و ترتیب زمانی، این دو را به طور جدا از هم بررسی کنیم. نیز پیرفتهای متفاوتی که در هر روایت پیش رو داشتیم، ما را بر آن داشت تا از تعریف روایت مادر و روایت خُرد بهره بگیریم. رخداد برونروایی و رخداد درونروایی، تعاریف دیگری هستند که میتواند در تبیین تفاوت زمان و سرعت داستان و روایت به کار گرفته شود. در بررسی بسامد به عنوان یکی از مؤلفههای نظریه یاد شده، بسامد شباهت که پیش از این در مقالهای تحت عنوان «زمان و روایت» به کار رفته است، در تبیین بهتر بسامدهای روایی راهگشا گردید. این پژوهش، به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است که در آن، آغاز بحث با نظرداشت به نظریههای مطرح پیرامون «زمان و هستی»، مانند نظریههای هوسرل، شوتز و هایدگر بوده است. بر این اساس میتوان گفت: سخن سعدی ـ در گلستان ـ به دلیل برخورداری از ایجازهای پرداخته و سنجیده، بارها در برابر نظریۀ یاد شده کاملتر جلوه میکند. از این رهیافت، راوی در گلستان، ما را با مقولههای جدیدی نظیر: روایت مادر، روایت خُرد، رخداد برون روایی، رخداد درون روایی، بسامد شباهت، دنیای راوی، پسماند روایی و داستان برقآسا (شیوۀ نوینی از داستاننویسی معاصر) روبرو میکند.