یحیی کاردگر؛ سوده عباسی سرداری
چکیده
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانستهاند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکردهاند. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزۀ زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ...
بیشتر
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانستهاند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکردهاند. در این پژوهش با بهرهگیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزۀ زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ساحت جدیدی از وحدت هنری دست یافته است. از نظر زبانی، پیوند با عناصر زبانی گذشته در سطح واژگان و نحو، سبب هنجارگریزی زمانی یا آرکائیسم شده و فضاسازی چندسویۀ زبانی را پدید آورده که امری تقلیدناپذیر است. همچنین وزن عروضی جدید غزل 3 اخوان، با مضمون عاشقانه و تراژیک آن هماهنگ بوده و در کنار صنعت واج آرایی و تکرار، این شعر را از موسیقی درونی و بیرونی سرشار کرده است. از نظر بلاغی، کوشش اخوان در بهرهمندی از شکل ابتکاری آرایههای بیانی و بدیعی و اجتناب از کلیشههای رایج و مبتذل، تصاویر بلاغی را در جهت محتوای غنایی غزل به پیش برده است. به لحاظ درونمایه، بازنمود نوستالژی حضور معشوق در بهترین لحظههای زندگی شاعر، توصیف عظمت وجود او در کوچههای عاشقی و تحمل اندوه هجران او، فضای شعر را از صمیمیت و لطافت یک عشق واقعی و تجربه شده آکنده ساخته و زاویه دیدی متفاوت از معشوق و عشق پاک ارائه میکند. این مجموعه عوامل، غزل 3 را به الگوی موفقی برای عاشقانههای نو نیمایی و شعر غنایی معاصر تبدیل کردهاند.