دانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Reflecting the artistic language in the translation of Nahj al Jafar Shahidi
(With emphasis on the sermon, a first-Wise)فصل و وصل از منظر علم معانی و دستور زبان فارسی73847310.22091/jls.2015.473FAعباسعلیوفاییاستاد زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه علامه طباطباییسمیهآقا باباییدانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150907چکیده <br /> علم معانی، یکی از شاخههای سهگانه علوم بلاغی به شمار میرود که از دیرباز، سخن گفتن بر مقتضای حال و مقام مخاطب وگوینده، موضوع اصلی این علم بوده است. بحث از معنا، علم معانی را در پیوند با علومی چون معنا شناسی قرار میدهد، اما آنچه عامل تمایز این دو علم میشود، بحث از معنای ثانویه جملات بر اساس مقتضای حال است. اگرچه محور اصلی علم معانی بر این قید استوار است، اما در کتب معانی سنتی، به مباحثی برمیخوریم که نه تنها ارتباطی با معنای ثانویه کلام ندارند، بلکه کاملا ًدر حوزه معنا شناسی و دستورزبان قرار میگیرند. یکی از مباحثی که علمای بلاغی آن را جزء مهمترین بحث معانی به شمار آوردهاند، بحث فصل و وصل است. ما در این مقاله برآنیم تا این بحث را از دیدگاه معانی ثانویه در علم معانی و دستورزبان بررسی کنیم. در این میان، در ارتباط با این موضوع،به نظریه «متنیت و انسجام» توجه میکنیم. یافتههای پژوهش، بیانگر آن است که بحث فصل و وصل، بالذات مختص دستورزبان است که در دستور زبان از آن با عنوان پیوند و وابستگی (لفظی و معنوی) به تفصیل نام بردهاند. در واقع ذکر این بحث در علم معانی که به جنبه لفظی و معنای زبانی کلام ناظر است، معانی ثانویه ندارد. به عبارت دیگر، جابهجایی این دو پیوند عامل ایجاد اغراض و یا معانی ثانویه نمیشود.https://jls.qom.ac.ir/article_473_e21de24a19b0be99bf609e8d79e35b17.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Soroush odes language Khorasani style structure in Isfahanساختار زبانی سبک خراسانی در قصاید سروش اصفهانی397647410.22091/jls.2015.474FAمحمدرضانجاریاندانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه یزدفاطمهعابدینیدانشجوی کارشناسی ارشد/ دانشگاه یزدJournal Article20150911 میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار میرود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطورههای ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است. <br /> لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حقور، منبرستان و لالهستان، مدحگر و خواهشگر، لعبتکده و صورتکده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا" از سبک خراسانی تقلید نکرده است. <br />این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبکشناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.https://jls.qom.ac.ir/article_474_5621f803945f922aa52948e6f3206801.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Brevity in language study planبررسی ایجاز در زبان طرح7710047510.22091/jls.2015.475FAشیرزادطایفیدانشیار دانشگاه علامه طباطباییسپیدهمحمدی خواهکارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150911شعر طرح، ایجاز زمانة ماست و از زیرمجموعههای شعر کوتاه به شمار میرود، اما با وجود کوتاهی، قابلیت دربرگیری تمامی دغدغههای انسان معاصر را داراست. حال اگر در این نوع شعر موجز، ذهنی توانمند و قلمی کارآمد، با گزینش کمترین واژگان و چینش هوشمندانة آنها، بیشترین معانی را به نمایش بگذارد و به اصطلاح بلاغیون به "ایجاز" دست یابد، شگفتیای با عنوان "ایجاز در ایجاز" آفریده است که از نظر نگارندگان، اوج هنر کلامی در شعر مدرن انسان معاصر به شمار میآید و دستیابی بر چنین شگردی، با توجه به فرم ویژة شعر طرح، اهمیتی به مراتب فزونتر مییابد. <br /> در پژوهش پیشرو، کوششی در جهت نمایاندن کارکرد ایجاز در زبان طرح صورت گرفته است و برای دستیابی بر این مهم، نگارندگان، تمامی نمونههای موفق مکتوب مرتبط با موضوع مورد بحث را به صورت جستجوی کتابخانهای، از نظر گذرانده و به تبیین علمی و کاربردی انواع مختلف ایجاز در شعر طرح پرداختهاند. <br /> یافتههای مقالة حاضر، نشان دهندة اهمیت فوقالعادة ایجاز در شعر کوتاه- به طور اعم- و شعر طرح- به طور اخص- است. شعر طرح با فرم و ساختار کوتاه و ویژة خود، فرصت چندانی در اختیار شاعر قرار نمیدهد؛ بنابراین اگر شاعر معاصر خواهان نمایاندن تمامی جوانب زندگی انسان معاصر برای مخاطبان جدی شعر، در راه روشن و ساختار دلخواه شعر طرح باشد، تنها گزینش زبانی موجز و بیانی رعدآسا و تأثیرگذار و بهرهگیری از صنعت ایجاز به بهترین شکل ممکن، تضمینی بر موفقیت او به شمار میرود. <br /> https://jls.qom.ac.ir/article_475_a768b2030646e77781cfbbdf919105c3.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Take the deviation in poetry Nimaنگاهی به هنجارگریزی در شعر نیما10112447610.22091/jls.2015.476FAیداللهبهمنی مطلقدانشیار زبان و ادبیات فارسی/دانشگاه تربیت دبیر شهید رجاییمریمسیوندیکارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی/دانشگاه تربیت دبیر شهید رجاییJournal Article20150911<span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 10pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt;" lang="FA">پیام</span><span dir="LTR"></span><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 10pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt;" lang="FA">های بسیاری در ادبیات، وجود دارد که قواعد</span><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 10pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt;" lang="FA">صرفی و نحوی را در زبان مخدوش میسازد. شکستن یا گذر از این قواعد، مخاطب را متوجه پیام جدیدی میسازد. زبان ادبی معمولاً به طور آگاهانه و عمدی، از هر قاعدهای فراتر میرود و به این اعتبار، شاید بتوان ادبیات را به معنای گریز از اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان خواند و شعر را گذر از یک معنا به معناهای بیشمار. از طریق هنجارگریزی درمییابیم، شاعر با استفاده از این شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیشتر بخشیدن به شعر، نظاممندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیقتر آن موفق بوده است. </span> <br /><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 10pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt;" lang="FA">فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار و برجستهسازی، اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی راه یافته است. مقاله حاضر، نگاهی دارد به انواع هنجارگریزی در 23 شعر نیمایوشیج و بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونهها و مصداقهای عینی از اشعار این شاعر صاحبسبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوهای توصیفی - تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینشهای زبانی بررسی نماید. </span>https://jls.qom.ac.ir/article_476_6d9bf2f1cacde2e7cc2d96217267054e.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Bijan Najdi semantic deviation storiesهنجارگریزی معنایی در داستان های بیژن نجدی12514647710.22091/jls.2015.477FAفاطمهسلطانیدکترای زبان و ادبیات دانشگاه اراکطاهرهمیرهاشمیدکترای زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه اراکJournal Article20150911<span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 10pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt;" lang="FA">هنجارگریزی معنایی، یکی از شیوههایی است که شاعران و نویسندگان، با بهرهگیری بهجا و هنرمندانه از آن، سطح ادبی آثارشان را ارتقا میبخشند. بیژن نجدی از جمله نویسندگانی است که در ساخت و پرداخت داستانهای خود، تمایل زیادی به استفاده از این شیوه داشته است. از آنجا که هنجارگریزی معنایی بیشتر خاص شعر است، بهرهگیری از آن در آثار منثور، زبان این آثار را شعرگونه مینماید. فرضیة پژوهش حاضر آن است که یکی از مهمترین عواملی که زبان داستانهای نجدی را از منطق عادی گفتار خارج کرده و آن را به سوی زبان شاعرانه سوق داده، نمود انواع هنجارگریزی معنایی در این داستانهاست. به منظور اثبات فرضیة پژوهش، انواع هنجارگریزی معنایی در داستانهای نجدی با استفاده از شیوة استقرایی مشخص و پربسامدترین و مؤثرترین آنها ـ از حیث شاعرانه ساختن زبان داستانهای نجدی ـ بررسی شده است. نتیجة پژوهش بیانگر آن است که از بین انواع ترفندهای ادبی که در چهارچوب هنجارگریزی معنایی قرار دارد تشبیه، تشخیص، مجاز، حسآمیزی، بزرگنمایی و متناقضنما، بیشترین نقش را در شاعرانه ساختن زبان داستانهای نجدی داشته است. </span>https://jls.qom.ac.ir/article_477_8275e9530aa1f0b8b66c973f0af9f2ea.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Check symbol on his Divan Naser Khosrowبررسی نماد در دیوان ناصرخسرو14718047810.22091/jls.2015.478FAجهانگیرصفریدانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه شهرکردابراهیمظاهری عبدونددانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی/ دانشگاه شهرکردJournal Article20150911<em>اشعار ناصرخسرو از جنبههای گوناگون قابل بررسی است و هدف در این پژوهش، بررسی نماد در شعر این شاعر است. ابتدا نمادهای به کار رفته در دیوان وی، از جهت خاستگاه بررسی و سپس انسانی یا فرارونده بودن آ</em><em></em><em>نها مشخص شده است. نمادهای به کار رفته در دیوان ناصرخسرو، از نوع نمادهای انسانی هستند و خاستگاه آنها طبیعت (درختان) و جاندارانی مانند پرندگان و حیوانات، شخصیتهای تاریخی و مذهبی، موجودات افسانهای و اسطورهای و صور فلکی است. ناصرخسرو برای بیان مفاهیم سیاسی و دینی، از زبان نمادین استفاده کرده وگذشته از باطنیگرایی، برجسته کردن موضوع، نقش مهمی در استفاده از زبان نمادین در شعر وی دارد. </em>https://jls.qom.ac.ir/article_478_9d2beacabf753e0c4fbf8935ff3b35f1.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Review and analysis of the novel "I turned the lights on" in terms of language and genderنقد و تحلیل رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» از منظر زبان و جنسیت18121247910.22091/jls.2015.479FAملاحتنجفی عربدکتری زبان و ادبیات فارسیJournal Article20150911Abstract <br />The review and analysis of Persian literary works in terms of their language and gender is a relatively new issue which needs extensive research. The first theories on the issue were proposed by Robin Lakoff in his famous article "language and woman's place" which made a great development in sociolinguistic studies. For the first time, he proclaimed that men's language is different from that of women. His theories mostly suggested that manly tone dominates the language. In Iran, women's entrance into social and cultural atmospheres is of little record. Regarding the fact that women were not regarded the audience and readers of literary works, that men mostly wrote for men and manly language was regarded the best one in the past, we should wait to see whether women can create a language proper to the gender of their protagonists at the time when they have found an opportunity to enter into the field of writing novels and have written great novels so far. Zoya Pirzad is a contemporary female novelist who has attained a proper position among other novelists and received the rewards of PEKA (Institute for distribution of Iran's books) and Hooshang Golshiri Foundation for her novel as the best novel of the year and the reward of the book of the year from Ministry of Culture and Islamic Guidance etc. for writing some novels, particularly the novel "I will turn off the light". Due to the position of this female novelist and her famous novel among contemporary novelists, the present paper seeks to review the aforementioned novel and study the dialogs of its protagonists in terms of language and gender in order to evaluate her success in this regard. The results show that she has been successful in many cases and has gone beyond linguistic norms in terms of dealing with issues specific to genders. However, she has failed in some cases, particularly in dealing with colors.<span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 10pt; mso-ansi-font-size: 9.0pt;" lang="FA">بررسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان و جنسیت در زبان فارسی، موضوعی نسبتاً تازه است که به تحقیق و پژوهش نیاز بسیار دارد. اولین نظریهها را در این مبحث «رابین لیکاف» در مقالهی مشهور خود با عنوان «زبان و موقعیّت زن» مطرح کرد که تحول شگرفی در مطالعات زبانشناسی اجتماعی ایجاد کرد، او برای اولین بار اعلام کرد زبان زنان با زبان مردان متفاوت است. مجموع نظریاتش بیشتر حاکی از تسلط زبان مردانه بر زبان بود. در ایران ورود زنان به فضاهای اجتماعی و فرهنگی سابقه چندانی ندارد. با توجه به اینکه در گذشته زنان را مخاطب و خواننده آثار ادبی نمیدانستند و بیشتر مردان برای مردان مینوشتند و بهترین زبان را نیز زبان مردانه میدانستند، باید دید اکنون که آنان فرصت ورود به میدان نویسندگی را یافته و آثار برجستهای نیز از خود بر جا گذاشتهاند، آیا توانستهاند زبانی مناسب جنسیت قهرمانان خود ایجاد کنند؟ زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر است که با خلق چند اثر داستانی بهویژه رمان «چراغها را من خاموش میکنم» جایگاه مطلوبی در ادبیات داستانی معاصر در میان نویسندگان احراز نموده و جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و... را به خود اختصاص داده است. بنا به موقعیت و جایگاه ویژه این نویسنده و رمان معروفش در بین داستاننویسان معاصر، بر آن شدیم با پژوهشی این رمان، مکالمات قهرمانان را از حیث زبان و جنسیت بررسی کرده، میزان موفقیت نویسنده را از این منظر ارزیابی نماییم. نتایج به دست آمده نشان میدهد نویسنده در بسیاری از موارد موفق و از حیث پرداختن به موضوعات خاص جنسیتها فراتر از هنجارهای زبانشناسی عمل کرده ، لیکن در پارهای از موارد بهویژه رنگواژهها ناموفق بوده است. </span>https://jls.qom.ac.ir/article_479_8d35e4638817bfd8716ac1278f18bead.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Literary Art and Art Literatureهنر ادبی و ادبیات هنری21323248010.22091/jls.2015.480FAمنیرعسگر نژاددکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران مرکزمحمدعلیگذشتیدانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران مرکز، استاد راهنمای رسالهJournal Article20150913Abstract <br /> Art and literature are two ways of creation, which are interrelated from an aesthetic point of view. Art sometimes alters its aesthetic form, which can be done through reconstruction of language, understanding and perception. <br /> From a point of view, literature can be called art when a literary work has the unique features of an artistic work, that is, a work has been created and is not repeatable, because literature and art express an artist's feelings and affections which cannot easily be restated and repeated. Artistic creation is a kind of inspiration which is not understood by reason and logic. It can be said that beauty is the same in different arts; and painting, music and poetry are closely related because they originate from man's soul and are not so much related to material. The present paper investigates the interrelationship and mutual influence of literature and art. هنر و ادبیات، دو شکل از آفرینش است که از دیدگاه زیباییشناسی به هم پیوستهاند. هنر گاهی شکل زیباشناسانه خود را تغییر میدهد که این تغییر شکل میتواند از راه بازسازی زبان، فهم و دریافت صورت گیرد. در نگرشی میتوان ادبیات را هنر نامید، وقتی اثر ادبی ویژگیهای منحصر به فرد اثر هنری را با خود دارد، یعنی اثری که خلق شده و تکرارناپذیر است؛ چرا که ادبیات و هنـر بیانـگر احساس و عواطف هنرمند است و احساس و عاطفه پدیدهای است که آن را به راحتی نمیتوان بازگو و تکرار نمود. آفرینش هنری نوعی الهام است که با عقل و منطق درک نمیشود. <br /> میتوان گفت که زیبایی و جمال در هنرها یکسان است و هنر نقاشی، موسیقی و شعر رابطهای نزدیک دارند؛ زیرا از روح انسان سرچشمه میگیرند و با ماده چندان ارتباطی ندارند. این پژوهش نیز به بررسی ارتباط و اثرپذیری متقابل ادبیات و هنر پرداخته است.https://jls.qom.ac.ir/article_480_68a78ed6f28c4653469e7171c4d0b9da.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923Mythological Criticism of "Black Dome" in Nizami's Seven Beauties (Portraits)نقد اسطوره شناختی «گنبد سیاه» هفت پیکر نظامی23325248110.22091/jls.2015.481FAبتولواعظاستادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطباییرقیهکاردل ایلواریدانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150913 <br />Abstract <br />The present paper analyzes one of novels in Nizami's Seven Beauties, entitled "the Black Dome", based on mythological or archetypal criticism. First the novel is reviewed in terms of its story structure and plot, based on Freytag's Pyramid. Like other classic and pre-modern novels, the narrative structure of the novel follows a linear plot consisting of rising, climax and falling or end. Then a different reading is proposed on the basis of such mythological archetypes as the category of travel, water, number, black color, mysteries, and man's descent which are rooted in men's collective unconsciousness and used as a means of narration in this symbolic novel. The review and interpretation of the archetypes which are unconsciously used in the context and narration of the novel is another pleasure of it; for example, the archetype of travel which is one of the most important mythological themes in the world of myths, fictions and novels and the whole story is formed on the basis of this category.چکیده <br />در این جستار، یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی با عنوان «گنبد سیاه» براساس نقد اسطورهشناختی یا کهن الگویی تحلیل میشود. نخست این قصه را از نظر شکل و ساخت داستانی و خط سیر رویدادهای داستان براساس هرم فریتاگ بررسی کرده ایم. ساختار روایتی قصه گنبد سیاه مانند دیگر داستانهای کلاسیک و پیشامدرن، از سیری خطی پیروی میکند که دارای سه مرحله شروع، اوج و فرود یا نقطه پایان است. سپس خوانشی دیگرگونه براساس آرکیتایپهای اسطورهای آوردهایم ؛ چون مقوله سفر، آب، عدد، رنگ سیاه، اسرار و هبوط انسان که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسانها دارند و در این داستان سمبولیکی، ابزار روایت قصه قرار گرفته اند. آنچه موجب خوشی دیگرگونه از این قصه میشود، بررسی و تفسیر کهن الگوهایی است که به طور ناخودآگاه در بافت و روایت داستان به کار رفته اند برای نمونه، کهن الگوی سفر که یکی از مهم ترین بن مایههای اسطورهای در دنیای اساطیر و افسانهها و داستان هاست و کلیت داستان براساس همین مقوله سفر شکل گرفته است.https://jls.qom.ac.ir/article_481_27f831251e21030d62ec39dadb8df1b9.pdfدانشگاه قمپژوهش های دستوری و بلاغی2783-26195720150923The Negative and Positive Aspects of Black Color in 'Antarah Ibn Shaddad's Poemsجنبههای مثبت و منفی رنگ سیاه در شعر عنترة بن شداد25327648210.22091/jls.2015.482FAعلیصیادانیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجانامیرمقدم متقیاستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان.Journal Article20150914The present paper investigates the semantic dimensions of black color and its positive and negative functions in the poems of 'Antarah Ibn Shaddad, a pre-Islamic virtuous poet. It shows that the positive dimension of black color sometimes appears in a simile like likening it to musk and ambergris, sometimes as blackness of lover's hair or eyes and sometimes in the dark and tense atmosphere of battlefield.in all these portrayals, however, the poet tries to alleviate his hurtful soul, though passing. <br />In negative dimension, the black color often appears as a defect which is used as a pretext by 'Antarah's relatives and friends to excommunicate him. However, using logical methods such as suggesting that blackness is blameworthy when describing bad acts or that whiteness of act cleanses bodily blackness, the poet appears as a social reformist who tries to reform wrong and meaningless beliefs of the society and replace color and gender-based discrimination with the rule of moral values. A descriptive-analytical method is used to elaborate on two contradictory dimensions of black color in this poet's Diwan (complete poetic works).جستار حاضر، کاوشی در ابعاد معناشناختی رنگ سیاه و کارکردهای مثبت و منفی آن در شعر عنترة بن شداد، شاعر عفت پیشه ماقبل اسلام است. پژوهش حاضر نشان دهنده این است که در بُعد مثبت، این نوع رنگ، گاه در یک ساختار تشبیهی نمود مییابد، همچون تشبیه پوست سیاه به مُشْک و عنبر؛ گاه در سیاهی رنگ موی یار و یا چشمان سیاه او جلوه میشود و زمانی هم در فضای تیره و تاریک میدان کارزار معنا مییابد. با این حال در تمامی این صورتگریها، شاعر تلاش مینماید تا به این وسیله برای روح دردناک خویش التیامی- هر چند گذرا- فراهم نماید. <br /> در بُعد منفی، غالباً رنگ سیاه به عنوان عیب و نقصی آشکار میشود که خویشان و نزدیکان آن را دست آویزی برای طرد عنترة قرارداده بودند، اما شاعر با استفاده از اسلوبهای منطقی، از قبیل اینکه سیاهی، تنها در وصف اعمال زشت، نکوهیده میباشد و یا اینکه سفیدی اعمال، سیاهی جسمانی را میزداید، همواره به عنوان یک مصلح اجتماعی ظاهر میشود که در پی اصلاح عقاید پوچ وغلط موجود در جامعه و جایگزین کردن قانون ارزشهای اخلاقی به جای تبعیض رنگ و جنسیت است. <br />نگارنده از روش توصیفی و تحلیلی برای تبیین دو بُعد متناقض رنگ سیاه در دیوان این شاعر استفاده کرده است.https://jls.qom.ac.ir/article_482_abdc6aa81f2426520710e51bbe41b4cf.pdf