2024-03-29T02:58:02Z
https://jls.qom.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=84
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
فصل و وصل از منظر علم معانی و دستور زبان فارسی
عباسعلی
وفایی
سمیه
آقا بابایی
چکیده علم معانی، یکی از شاخههای سهگانه علوم بلاغی به شمار میرود که از دیرباز، سخن گفتن بر مقتضای حال و مقام مخاطب وگوینده، موضوع اصلی این علم بوده است. بحث از معنا، علم معانی را در پیوند با علومی چون معنا شناسی قرار میدهد، اما آنچه عامل تمایز این دو علم میشود، بحث از معنای ثانویه جملات بر اساس مقتضای حال است. اگرچه محور اصلی علم معانی بر این قید استوار است، اما در کتب معانی سنتی، به مباحثی برمیخوریم که نه تنها ارتباطی با معنای ثانویه کلام ندارند، بلکه کاملا ًدر حوزه معنا شناسی و دستورزبان قرار میگیرند. یکی از مباحثی که علمای بلاغی آن را جزء مهمترین بحث معانی به شمار آوردهاند، بحث فصل و وصل است. ما در این مقاله برآنیم تا این بحث را از دیدگاه معانی ثانویه در علم معانی و دستورزبان بررسی کنیم. در این میان، در ارتباط با این موضوع،به نظریه «متنیت و انسجام» توجه میکنیم. یافتههای پژوهش، بیانگر آن است که بحث فصل و وصل، بالذات مختص دستورزبان است که در دستور زبان از آن با عنوان پیوند و وابستگی (لفظی و معنوی) به تفصیل نام بردهاند. در واقع ذکر این بحث در علم معانی که به جنبه لفظی و معنای زبانی کلام ناظر است، معانی ثانویه ندارد. به عبارت دیگر، جابهجایی این دو پیوند عامل ایجاد اغراض و یا معانی ثانویه نمیشود.
علم معانی
دستورزبان فارسی
فصل و وصل
پیوند لفظی و معنوی
متنیت و انسجام
2015
09
23
7
38
https://jls.qom.ac.ir/article_473_e21de24a19b0be99bf609e8d79e35b17.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
ساختار زبانی سبک خراسانی در قصاید سروش اصفهانی
محمدرضا
نجاریان
فاطمه
عابدینی
میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار میرود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطورههای ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است. لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حقور، منبرستان و لالهستان، مدحگر و خواهشگر، لعبتکده و صورتکده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا" از سبک خراسانی تقلید نکرده است. این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبکشناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.
سروش اصفهانی
سبک خراسانی
عناصر زبانی
شعر دوره بازگشت
2015
09
23
39
76
https://jls.qom.ac.ir/article_474_5621f803945f922aa52948e6f3206801.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
بررسی ایجاز در زبان طرح
شیرزاد
طایفی
سپیده
محمدی خواه
شعر طرح، ایجاز زمانة ماست و از زیرمجموعههای شعر کوتاه به شمار میرود، اما با وجود کوتاهی، قابلیت دربرگیری تمامی دغدغههای انسان معاصر را داراست. حال اگر در این نوع شعر موجز، ذهنی توانمند و قلمی کارآمد، با گزینش کمترین واژگان و چینش هوشمندانة آنها، بیشترین معانی را به نمایش بگذارد و به اصطلاح بلاغیون به "ایجاز" دست یابد، شگفتیای با عنوان "ایجاز در ایجاز" آفریده است که از نظر نگارندگان، اوج هنر کلامی در شعر مدرن انسان معاصر به شمار میآید و دستیابی بر چنین شگردی، با توجه به فرم ویژة شعر طرح، اهمیتی به مراتب فزونتر مییابد. در پژوهش پیشرو، کوششی در جهت نمایاندن کارکرد ایجاز در زبان طرح صورت گرفته است و برای دستیابی بر این مهم، نگارندگان، تمامی نمونههای موفق مکتوب مرتبط با موضوع مورد بحث را به صورت جستجوی کتابخانهای، از نظر گذرانده و به تبیین علمی و کاربردی انواع مختلف ایجاز در شعر طرح پرداختهاند. یافتههای مقالة حاضر، نشان دهندة اهمیت فوقالعادة ایجاز در شعر کوتاه- به طور اعم- و شعر طرح- به طور اخص- است. شعر طرح با فرم و ساختار کوتاه و ویژة خود، فرصت چندانی در اختیار شاعر قرار نمیدهد؛ بنابراین اگر شاعر معاصر خواهان نمایاندن تمامی جوانب زندگی انسان معاصر برای مخاطبان جدی شعر، در راه روشن و ساختار دلخواه شعر طرح باشد، تنها گزینش زبانی موجز و بیانی رعدآسا و تأثیرگذار و بهرهگیری از صنعت ایجاز به بهترین شکل ممکن، تضمینی بر موفقیت او به شمار میرود.
شعر طرح
شعر معاصر
ایجاز قصر
ایجاز حذف
ایجاز مفهومی
ایجاز تصویری
2015
09
23
77
100
https://jls.qom.ac.ir/article_475_a768b2030646e77781cfbbdf919105c3.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
نگاهی به هنجارگریزی در شعر نیما
یدالله
بهمنی مطلق
مریم
سیوندی
پیامهای بسیاری در ادبیات، وجود دارد که قواعدصرفی و نحوی را در زبان مخدوش میسازد. شکستن یا گذر از این قواعد، مخاطب را متوجه پیام جدیدی میسازد. زبان ادبی معمولاً به طور آگاهانه و عمدی، از هر قاعدهای فراتر میرود و به این اعتبار، شاید بتوان ادبیات را به معنای گریز از اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان خواند و شعر را گذر از یک معنا به معناهای بیشمار. از طریق هنجارگریزی درمییابیم، شاعر با استفاده از این شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیشتر بخشیدن به شعر، نظاممندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیقتر آن موفق بوده است. فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار و برجستهسازی، اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی راه یافته است. مقاله حاضر، نگاهی دارد به انواع هنجارگریزی در 23 شعر نیمایوشیج و بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونهها و مصداقهای عینی از اشعار این شاعر صاحبسبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوهای توصیفی - تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینشهای زبانی بررسی نماید.
نیما یوشیج
هنجارگریزی
صورت گرایی
قاعده افزایی
2015
09
23
101
124
https://jls.qom.ac.ir/article_476_6d9bf2f1cacde2e7cc2d96217267054e.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
هنجارگریزی معنایی در داستان های بیژن نجدی
فاطمه
سلطانی
طاهره
میرهاشمی
هنجارگریزی معنایی، یکی از شیوههایی است که شاعران و نویسندگان، با بهرهگیری بهجا و هنرمندانه از آن، سطح ادبی آثارشان را ارتقا میبخشند. بیژن نجدی از جمله نویسندگانی است که در ساخت و پرداخت داستانهای خود، تمایل زیادی به استفاده از این شیوه داشته است. از آنجا که هنجارگریزی معنایی بیشتر خاص شعر است، بهرهگیری از آن در آثار منثور، زبان این آثار را شعرگونه مینماید. فرضیة پژوهش حاضر آن است که یکی از مهمترین عواملی که زبان داستانهای نجدی را از منطق عادی گفتار خارج کرده و آن را به سوی زبان شاعرانه سوق داده، نمود انواع هنجارگریزی معنایی در این داستانهاست. به منظور اثبات فرضیة پژوهش، انواع هنجارگریزی معنایی در داستانهای نجدی با استفاده از شیوة استقرایی مشخص و پربسامدترین و مؤثرترین آنها ـ از حیث شاعرانه ساختن زبان داستانهای نجدی ـ بررسی شده است. نتیجة پژوهش بیانگر آن است که از بین انواع ترفندهای ادبی که در چهارچوب هنجارگریزی معنایی قرار دارد تشبیه، تشخیص، مجاز، حسآمیزی، بزرگنمایی و متناقضنما، بیشترین نقش را در شاعرانه ساختن زبان داستانهای نجدی داشته است.
بیژن نجدی
داستان
برجستهسازی
هنجارگریزی معنایی
2015
09
23
125
146
https://jls.qom.ac.ir/article_477_8275e9530aa1f0b8b66c973f0af9f2ea.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
بررسی نماد در دیوان ناصرخسرو
جهانگیر
صفری
ابراهیم
ظاهری عبدوند
اشعار ناصرخسرو از جنبههای گوناگون قابل بررسی است و هدف در این پژوهش، بررسی نماد در شعر این شاعر است. ابتدا نمادهای به کار رفته در دیوان وی، از جهت خاستگاه بررسی و سپس انسانی یا فرارونده بودن آنها مشخص شده است. نمادهای به کار رفته در دیوان ناصرخسرو، از نوع نمادهای انسانی هستند و خاستگاه آنها طبیعت (درختان) و جاندارانی مانند پرندگان و حیوانات، شخصیتهای تاریخی و مذهبی، موجودات افسانهای و اسطورهای و صور فلکی است. ناصرخسرو برای بیان مفاهیم سیاسی و دینی، از زبان نمادین استفاده کرده وگذشته از باطنیگرایی، برجسته کردن موضوع، نقش مهمی در استفاده از زبان نمادین در شعر وی دارد.
ناصرخسرو
نماد
تأویل گرایی
مفاهیم اسطوره ای
طبیعت
2015
09
23
147
180
https://jls.qom.ac.ir/article_478_9d2beacabf753e0c4fbf8935ff3b35f1.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
نقد و تحلیل رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» از منظر زبان و جنسیت
ملاحت
نجفی عرب
بررسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان و جنسیت در زبان فارسی، موضوعی نسبتاً تازه است که به تحقیق و پژوهش نیاز بسیار دارد. اولین نظریهها را در این مبحث «رابین لیکاف» در مقالهی مشهور خود با عنوان «زبان و موقعیّت زن» مطرح کرد که تحول شگرفی در مطالعات زبانشناسی اجتماعی ایجاد کرد، او برای اولین بار اعلام کرد زبان زنان با زبان مردان متفاوت است. مجموع نظریاتش بیشتر حاکی از تسلط زبان مردانه بر زبان بود. در ایران ورود زنان به فضاهای اجتماعی و فرهنگی سابقه چندانی ندارد. با توجه به اینکه در گذشته زنان را مخاطب و خواننده آثار ادبی نمیدانستند و بیشتر مردان برای مردان مینوشتند و بهترین زبان را نیز زبان مردانه میدانستند، باید دید اکنون که آنان فرصت ورود به میدان نویسندگی را یافته و آثار برجستهای نیز از خود بر جا گذاشتهاند، آیا توانستهاند زبانی مناسب جنسیت قهرمانان خود ایجاد کنند؟ زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر است که با خلق چند اثر داستانی بهویژه رمان «چراغها را من خاموش میکنم» جایگاه مطلوبی در ادبیات داستانی معاصر در میان نویسندگان احراز نموده و جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و... را به خود اختصاص داده است. بنا به موقعیت و جایگاه ویژه این نویسنده و رمان معروفش در بین داستاننویسان معاصر، بر آن شدیم با پژوهشی این رمان، مکالمات قهرمانان را از حیث زبان و جنسیت بررسی کرده، میزان موفقیت نویسنده را از این منظر ارزیابی نماییم. نتایج به دست آمده نشان میدهد نویسنده در بسیاری از موارد موفق و از حیث پرداختن به موضوعات خاص جنسیتها فراتر از هنجارهای زبانشناسی عمل کرده ، لیکن در پارهای از موارد بهویژه رنگواژهها ناموفق بوده است.
زویا پیرزاد
نقد و تحلیل
زبان و جنسیت
چراغ ها را من خاموش می کنم
2015
09
23
181
212
https://jls.qom.ac.ir/article_479_8d35e4638817bfd8716ac1278f18bead.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
هنر ادبی و ادبیات هنری
منیر
عسگر نژاد
محمدعلی
گذشتی
هنر و ادبیات، دو شکل از آفرینش است که از دیدگاه زیباییشناسی به هم پیوستهاند. هنر گاهی شکل زیباشناسانه خود را تغییر میدهد که این تغییر شکل میتواند از راه بازسازی زبان، فهم و دریافت صورت گیرد. در نگرشی میتوان ادبیات را هنر نامید، وقتی اثر ادبی ویژگیهای منحصر به فرد اثر هنری را با خود دارد، یعنی اثری که خلق شده و تکرارناپذیر است؛ چرا که ادبیات و هنـر بیانـگر احساس و عواطف هنرمند است و احساس و عاطفه پدیدهای است که آن را به راحتی نمیتوان بازگو و تکرار نمود. آفرینش هنری نوعی الهام است که با عقل و منطق درک نمیشود. میتوان گفت که زیبایی و جمال در هنرها یکسان است و هنر نقاشی، موسیقی و شعر رابطهای نزدیک دارند؛ زیرا از روح انسان سرچشمه میگیرند و با ماده چندان ارتباطی ندارند. این پژوهش نیز به بررسی ارتباط و اثرپذیری متقابل ادبیات و هنر پرداخته است.
ادبیات
هنر
نقاشی
زیبایی شناسی
آفرینش
2015
09
23
213
232
https://jls.qom.ac.ir/article_480_68a78ed6f28c4653469e7171c4d0b9da.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
نقد اسطوره شناختی «گنبد سیاه» هفت پیکر نظامی
بتول
واعظ
رقیه
کاردل ایلواری
چکیده در این جستار، یکی از داستانهای هفت پیکر نظامی با عنوان «گنبد سیاه» براساس نقد اسطورهشناختی یا کهن الگویی تحلیل میشود. نخست این قصه را از نظر شکل و ساخت داستانی و خط سیر رویدادهای داستان براساس هرم فریتاگ بررسی کرده ایم. ساختار روایتی قصه گنبد سیاه مانند دیگر داستانهای کلاسیک و پیشامدرن، از سیری خطی پیروی میکند که دارای سه مرحله شروع، اوج و فرود یا نقطه پایان است. سپس خوانشی دیگرگونه براساس آرکیتایپهای اسطورهای آوردهایم ؛ چون مقوله سفر، آب، عدد، رنگ سیاه، اسرار و هبوط انسان که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسانها دارند و در این داستان سمبولیکی، ابزار روایت قصه قرار گرفته اند. آنچه موجب خوشی دیگرگونه از این قصه میشود، بررسی و تفسیر کهن الگوهایی است که به طور ناخودآگاه در بافت و روایت داستان به کار رفته اند برای نمونه، کهن الگوی سفر که یکی از مهم ترین بن مایههای اسطورهای در دنیای اساطیر و افسانهها و داستان هاست و کلیت داستان براساس همین مقوله سفر شکل گرفته است.
هفت پیکر
گنبد سیاه
نقد اسطوره شناختی
کهن الگو
صور مثالی
2015
09
23
233
252
https://jls.qom.ac.ir/article_481_27f831251e21030d62ec39dadb8df1b9.pdf
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2619
1394
5
7
جنبههای مثبت و منفی رنگ سیاه در شعر عنترة بن شداد
علی
صیادانی
امیر
مقدم متقی
جستار حاضر، کاوشی در ابعاد معناشناختی رنگ سیاه و کارکردهای مثبت و منفی آن در شعر عنترة بن شداد، شاعر عفت پیشه ماقبل اسلام است. پژوهش حاضر نشان دهنده این است که در بُعد مثبت، این نوع رنگ، گاه در یک ساختار تشبیهی نمود مییابد، همچون تشبیه پوست سیاه به مُشْک و عنبر؛ گاه در سیاهی رنگ موی یار و یا چشمان سیاه او جلوه میشود و زمانی هم در فضای تیره و تاریک میدان کارزار معنا مییابد. با این حال در تمامی این صورتگریها، شاعر تلاش مینماید تا به این وسیله برای روح دردناک خویش التیامی- هر چند گذرا- فراهم نماید. در بُعد منفی، غالباً رنگ سیاه به عنوان عیب و نقصی آشکار میشود که خویشان و نزدیکان آن را دست آویزی برای طرد عنترة قرارداده بودند، اما شاعر با استفاده از اسلوبهای منطقی، از قبیل اینکه سیاهی، تنها در وصف اعمال زشت، نکوهیده میباشد و یا اینکه سفیدی اعمال، سیاهی جسمانی را میزداید، همواره به عنوان یک مصلح اجتماعی ظاهر میشود که در پی اصلاح عقاید پوچ وغلط موجود در جامعه و جایگزین کردن قانون ارزشهای اخلاقی به جای تبعیض رنگ و جنسیت است. نگارنده از روش توصیفی و تحلیلی برای تبیین دو بُعد متناقض رنگ سیاه در دیوان این شاعر استفاده کرده است.
عنترة
رنگ سیاه
جنبه منفی و مثبت
2015
09
23
253
276
https://jls.qom.ac.ir/article_482_abdc6aa81f2426520710e51bbe41b4cf.pdf