دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بحران یا انقلاب؟ واکاوی تحوّل انقلابی در شعر نیما بر اساس نظریۀ «پیشرفت علم» تامس کوهن
9
42
FA
موسی
پرنیان
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی
dr.mparnian@yahoo.com
وحید
سجادی فر
0000-0002-0701-1920
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی
vahid.sajjadifar1984@gmail.com
بیان
عبدی
کارشناسارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه کردستان
b.abdi19861986@gmail.com
مژگان
عزیزی
کارشناسارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی
wahidsajadifar@gmail.com
10.22091/jls.2020.4931.1211
در مورد چگونگی پیشرفت علم، تا کنون دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است که در این بین، تامس کوهن، نظریهپرداز فلسفهی علم، پیشرفت و تحول در علم را حاصل ناکارآمدی اصول اصلی یا پارادایم-های یک علم و ظهور و جایگزینی اصول رقیب آن میداند. کوهن، این نظریه را در قالب الگویی چند مرحلهایی با نامهای: علم عادی، بحران، انقلاب و علم عادی جدید، تبیین کردهاست که البته هر کدام از این مراحل دارای تعاریف خاص خود است؛ الگوی تامس کوهن چنان انعطافپذیر است که در بررسی تحولات انقلابی در علوم گوناگونی از جمله ادبیات نیز قابل انطباق و به کارگیری است؛ در این میان چگونگی تحول شعر سنتی به شعر نو در ادبیات فارسی از جمله مواردی است که میتواند بر اساس الگوی کوهن مورد ارزیابی قرار گیرد؛ با توجه به این امر، تحول نیما در شعر سنتی و ایجاد قالب شعر نو، باید برای کسب عنوان «انقلاب شعری» دارای ویژگیهای مرحلۀ انقلاب باشد، چرا که نبود ویژگیهای این مرحله در شعر نو نیما، عنوان «پدر شعر نو فارسی» را برای او مورد تشکیک قرار خواهد داد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- تطبیقی صورت گرفته است، تحول نیما در شعر سنتی، از نظر انقلابی بودن یا نبودن، در سه سطح زبانی، فکری و ادبی بر اساس الگوی پیشرفت علم کوهن مورد بررسی قرارگرفته شده است. نتایج این پژوهش حاکی از این امر است که بر اساس این الگو ، شعر نیما بیش از هر مورد، دارای ویژگیهای مرحلۀ بحران است تا مرحلۀ انقلاب.
شعر نو نیما,تامس کوهن,بحران,انقلاب,پارادایم
https://jls.qom.ac.ir/article_1548.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1548_a5f6cea22d9e228faada53d82476f8e0.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
تحلیل و مقایسه بینامتنیّت در اشعار ابتهاج، حسین منزوی، شفیعیکدکنی و قیصر امینپور
43
73
FA
سونیا
حسن دایی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
dhasandayi@gmail.com
سیف الدین
آب برین
استادیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه
dr.abbarin@yahoo.com
10.22091/jls.2020.5958.1256
بینامتنیّت از تئوریهای جدید در متنشناسی ادبی است. طبق این نظریه، هیچ متنی مستقل نیست و متون همواره در رابطۀ بینامتنی با هم هستند و در درون یک ساختار، با هم گفتگو دارند. کشف رابطه بینامتنی، در خوانش متن و معنایابی، اهمیّتی ویژه دارد. شاعران معاصر زبان فارسی نیز رابطۀ بینامتنی گستردهای با متون و اشعار گذشته دارند و هر کدام در چارچوب خاصی به رابطۀ بینامتنی با گذشتگان و معاصران پرداختهاند. در پژوهش حاضر، رابطۀ بینامتنی ابتهاج، منزوی، شفیعیکدکنی و امینپور، به صورت مقایسهای مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. برای این منظور، نخست، رابطۀ بینامتنی همزمانی و درزمانی این شاعران، مورد پژوهش قرار گرفته و کم و کیف رابطۀ بینامتنی درزمانی و همزمانی این شاعران آشکار خواهد شد. در گام دوم، اشعار این شاعران از جهت صریح بودن، غیر صریح بودن و ضمنی بودن بینامتنیّت و شیوههایی که هر کدام در اشاره به پیشامتنها برگزیدهاند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در پایان نیز، دخالت جهانبینی هر کدام از این شاعران در حوزۀ روابط بینامتنی با شاعران و متون گذشته به شکلی مقایسهای مورد مطالعه قرار میگیرد. روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان از رابطۀ گستردۀ بینامتنی درزمانی ابتهاج و منزوی و رابطۀ متعادل درزمانی و همزمانی شفیعیکدکنی و قیصرامینپور دارد. شفیعیکدکنی و امینپور حساسیّت بیشتری در ذکر منابع بینامتنی، به طرق مختلف داشتهاند و منزوی و ابتهاج به این امر کم توجّه بودهاند. نگرشها و تمایلات فکری هر کدام از این شاعران نیز در روابط بینامتنی آنها موثر بودهاست.
بینامتنیّت,شعر معاصر,بینامتنیّت همزمانی و در زمانی,شعر سنّتی,ذهنیّت و رابطۀ بینامتنی
https://jls.qom.ac.ir/article_1725.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1725_8e13e41e46800fa1f2c188bceb845594.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بررسی داستان «گنبد صندلی» نظامی گنجوی بر اساس نظریۀ ساختارگرای گریماس
75
93
FA
مریم
رحمانی
دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
maryam.rahmani2001@gmail.com
محمد
فولادی
0000-0003-3580-0975
دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
dr.mfoladi@gmail.com
10.22091/jls.2020.5640.1237
در قرن 20 ساختارگرایان به پیروی از پراپ، درصدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّهپرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کُنشی و زنجیرههای روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را بهگونهای طرّاحی کرد که با تمام روایتها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «گنبد صندلی»، به عنوان نمونهای از منظومههای غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مطالعه گردد. این داستان، ششمین داستان از هفتپیکر است و راوی آن، بانوی چین در اقلیم ششم است و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّتها بر اساس تقابلهای دوگانه و زنجیرههای روایی و همچنین الگوی کُنشی روایت تحلیل و بررسی میشود. پس از تجزیه و تحلیل متن بر مبنای الگوی گریماس، روشن شد که هیچ بخش از حکایت در پیشبرد جریان روایت بیتأثیر نیست و در آن داستان با وضعیت متعادل آغازین (آغاز سفر)، با درخواست آب خیر از شر، به وضعیتی نامتعادل (کور شدن خیر) مبدّل میشود تا اینکه این وضعیت با تأثیر نیروی یاریدهنده دختر کُرد و چوپان، سیر صعودی خود را بهسوی تعادل پایانی (ازدواج با دختر کُرد، ازدواج با دختر شاه و وزیر و نشستن خیر بر مسند پادشاهی) به پایان میرسد.
گریماس,کنشگری,پیرفت,ساختار روایی,گنبد صندلی,نظامی گنجوی
https://jls.qom.ac.ir/article_1681.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1681_b7b1bfb82dbeaec19c2d94283efbb624.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
نقد کهنالگویی پس از یونگ
95
118
FA
روح اله
زارعی
استادیار گروه زبان و ادبیّات انگلیسی دانشگاه یاسوج
rouhza@yahoo.com
10.22091/jls.2020.5383.1224
پژوهش حاضر به شکل نظری به بررسی ابعاد نقد کهنالگویی یا یونگی میپردازد. نقد کهن الگویی تاکنون یافتن ریشههای مشترک و در عین حال ناخودآگاه انسانی، بدون در نظر گرفتن عنصر زمان و مکان در آثار ادبی تعریف میشدهاست. آنچه از نقد کهنالگویی به ذهن متبادر میشود، دیدگاه سنّتی و روش پیروان سنّتی یونگ است که در ایران این قضیه به دلیل کمبود دسترسی به منابع دست اول یا ترجمۀ کافی، نمود بیشتری پیدا میکند. تلاش پژوهشگر حاضر، مطالعۀ نظرات بزرگان روانشناسی تحلیلی و پسایونگی است. با بررسی دیدگاههای منتقدان، ابعاد مختلف رویکرد کهنالگویی مشخص شده و نتیجه گرفته میشود که این رویکرد برخلاف آنچه در کاربرد آن در ادبیّات دیده میشود نسبی، سیال، فردی و وابسته به شرایط است. بنابراین پژوهشگران علاقهمند به نقد کهنالگویی لازم است در ابتدا با معانی دقیق مفاهیم آشنا شوند و پس از آن اقدام به کاربرد این رویکرد در ادبیّات کنند.
کارل گوستاو یونگ,نقد کهنالگویی,نقد پسایونگی,نقد کهنالگویی در ایران
https://jls.qom.ac.ir/article_1601.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1601_edb1c9ff5420b593a414843d8a4d6b44.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
تحلیل شخصیّت سعدی بر اساس تیپهای شخصیّتی (برونگرایی- درونگرایی)
119
145
FA
علی رضا
صادقی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد واحد مشهد
ars1352@yahoo.com
محمود
مهدوی دامغانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
m_mahdavidamghani@yahoo.com
10.22091/jls.2020.5345.1222
برونگرایی(Extraversion) و درونگرایی(Introversion) از جمله صفت های شخصیتی در نظریۀ شخصیّت انسان است. این دیدگاه توسط کارل گوسـتاو یونگ در سال 1920 میلادی عمومیت یافت. پس از یونگ، دیگـر نظریهپردازان شخصیّت با رویکرد صفات در شخصیّت از جمله هانس آیزنک به موضوع تیپهای شخصیّتی پرداختند. هر دو صفت برونگرایی و درونگرایی، در شخصیّت تمامی انسانها وجود دارد و اغلب به آن به شکل یک زنجیره پیوسته واحد نگریسته شدهاست. بنابراین، همه انسانها هر دو گرایشِ برونگرایی و درونگرایی را دارند، ولی یکی از آن دو بر دیگری غالب است و افراد با آن وجـه غالب معرفی میشوند. سعدی یکی از بزرگترین شاعران ادب فارسی است. علاوه بر آنکه سخنش در فصاحت، بلاغت و زیبایی در اوج قرار دارد، محتوای سرودهها و نوشتههایش نیز همواره مورد توجه بوده و به شیوههای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاست. بسیاری از اندیشههای سعدی با مفاهیم روانشناختی امروز قابل تطبیقاند. برای شناخت بهتر شخصیّت او، با بررسی و تحلیل آثار و نوشتهها و اشعارش با تکیه بر بوستان و گلستان، و تطبیق مفاهیم آنها با تعریف و ویژگیهای افراد درونگرا و برونگرا، در پی آنیم که شخصیّت سعدی را از این زاویه بنگریم و خواهیم دید سعدی برپایه آثار اصلی و ممتازش و تحلیل روانشناختی آنها، شخصیّتی برونگرا دارد. ویژگی شخصیّتی سعدی بر اساس تیپهای هشتگانه شخصیّتی یونگ و نظریۀ صفات آیزنک به دو تیپ شخصیّتیِ برونگرای حسی و برونگرای شهودی نزدیکتر است.<br /><br /><br />
روانشناسی شخصیّت,تیپهای شخصیّتی,درونگرایی,برونگرایی,یونگ,آیزنک,سعدی
https://jls.qom.ac.ir/article_1558.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1558_1f04d0f53263df5476372a16ba339f06.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
نقد رمانِ «تهران، شهر بیآسمان»، از منظر منطق گفتوگویی باختین
147
172
FA
شیرزاد
طایفی
0000-0002-2773-3074
دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه علّامه طباطبائی
sh_tayefi@yahoo.com
هانیه
حاجی تبار
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تربیت مدرّس
h.hajitabar1@gmail.com
10.22091/jls.2020.5514.1231
میتوان رمان «تهران، شهر بیآسمان» را یکی از مهمترین رمانهای اجتماعی- سیاسی دانست که از جهات مختلف میتواند مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از رویکردها، نظریۀ چندآوایی باختین است که دربارۀ شاخصهای گفتوگو و چندصدایی در یک اثر بحث میکند. میخائیل باختین یکی از بزرگترین منتقدان و نظریهپردازان روسی است که در نظریۀ «منطق مکالمه»، خوانش گفتوگویی در ژانر رمان را مطرح میکند. در پژوهش پیشرو، ضمن معرفی رمان «تهران، شهر بیآسمان» و بیان مبانی نظریۀ باختین، به میزان مطابقت این نظریه با رمان پرداخته و مصداقهای آن را در رمان به شیوۀ تحلیل کیفی مورد واکاوی قرار دادهایم که در نتیجۀ آن «تهران، شهر بیآسمان»، به عنوان رمانی چندصدایی معرفی میشود. دستاوردهای پژوهش، نشان میدهد با این که در مواردی صدای نویسنده با صدای شخصیّتها در هم میآمیزد، اما وجود مؤلفههای دیگری مانند: سبکبخشی، جدل، نقیضه، آوای الفاظ و گفتوگوی مرکّب، این رمان را در شمار رمانهای چندصدایی قرار میدهد.
منطق گفتوگویی,گفتمان چند صدایی,گفتگومندی,باختین,چهلتن
https://jls.qom.ac.ir/article_1600.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1600_410ef483d75223ce39866b7dc3975dbb.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بررسی بازتاب اندیشه سفر (مهاجرت) بر شخصیّتپردازی غزلِ عاشقانه سعدیشیرازی و طالبآملی
173
198
FA
سکینه
عباسی
دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه یزد
abbasisakineh@ymail.com
روح اله
هاشمی
کارشناسارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهرکرد
ruh_56@yahoo.com
10.22091/jls.2020.5534.1233
تخیلِ هنری شاعر مهمترین عامل شکلدهنده به شعر اوست، اما مکان و زمان بر گفتمان وی تأثیر چشمگیری دارد. در پیوند با این موضوع، شعر غنایی فارسی بهویژه غزل، حاصل حساسیت و عاطفه شاعر در روزگاری پُر تلاطم است. چنین روزگاری دو واکنش را از سوی شاعر در برداشته؛ فروخزیدن به جهان درون یا برونرفت از مکان واقعی و جستجوی زمان ـ مکانی عاری از آشوب. در این میان دو شاعر از دو دوره و سبک ادبی فارسی یعنی «سبک عراقی» و «هندی» که به سبب تحولات عمیق فرهنگی ـ دینی، سیاسی و اجتماعی، بخش قابل توجهی از عمر خود را در سفر و مهاجرت سپرینمودند، موجد نگرشهای متفاوتی به جایگاه و ویژگیهای معشوق در غزل گردیدند که پیش از آن بیسابقه بودهاست. در این پژوهش کوشششده به روش توصیفی ـ تحلیلی، غزلهای عاشقانه سعدی و یکی از پیروان او (طالب آملی) بررسیشود تا تحولات ایجادشده بوسیله این دو شاعر متأثر از سفر و یا مهاجرت بر اجزای غزل نقد گردد. حاصلکار نشانمیدهد ریشههای اصلی تفکر دو شاعر، متأثر از زمینه و زمانه مهاجرت یا سفر به غرب و شرق (عراق و شبهقاره)، خودآگاه منجر به تغییر زاویهدید شاعر در پرداخت مضمون عشق، منشوکنش معشوق و عاشق و توصیف ظاهر ایشان شده و مفاهیم و گفتمان جدیدی را در حوزه شعر غنایی فارسی رقمزدهاست.
ادبیّات غنایی فارسی,سعدی,طالبآملی,مهاجرت,سفر,غزل
https://jls.qom.ac.ir/article_1607.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1607_8ca704c810b1c89cca48415bfecf4222.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
تعامل و تقابل شعر حافظ شیرازی با ساختار سیاسی قدرت
199
224
FA
محمد
کشاورز بیضایی
دکترای تاریخ دانشگاه تبریز
mbeyzai@yahoo.com
رضا
معینی رودبالی
استادیار گروه آموزش الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان
moeini.reza.60@gmail.com
امیر
آهنگران
استادیار گروه تاریخ دانشگاه لرستان
amir.ahangran@yahoo.com
فرود
کشاورز بیضایی
کارشناسی ارشد ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد شیراز
forudkeshavarz@gmail.com
10.22091/jls.2020.5366.1223
در تاریخ ادبیّات ایران، شعر گاهی همانند ابزاری انتفاعی در خدمت شوکتزایی و مشروعیتزایی حکومتها وارد شده و گاهی نیز در تعارض و تقابل با ساختار قدرت، علیۀ آن عمل نموده است. چرایی و نحوۀ تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت، موضوع قابل درنگی است که چندان مورد توجه قرار نگرفته و شناخت ابعاد و زوایای آن میتواند افزون بر شناخت بهتر شعر حافظ، علل تعامل و تقابل وی با طیفهای قدرت را تبیین نماید. جستار حاضر با شیوهای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر دیوان حافظ، تعامل و تقابل شعر حافظ با ساحت سیاسی قدرت را مورد سنجش قرار میدهد. یافتهها حاکی از آن است که حافظ اگرچه شاعری سیاسی و حکومتی نبوده اما در مواجهه با حکومت، به مبانی و الگوهای کُلی «سیاستنامهنویسی» ایرانی، نظیر: «فرهّ ایزدی» و «عدالت پادشاه» نظر داشته و تعامل و تقابل خود با آن را در قالب مدح و ذم حاکمان در اشعارش، برحسب این مبانی تنظیم نمودهاست. وی با وقوف بر وجوب و الزام نهاد قدرت و کارکردهای امنیّتی و فرهنگی آن در جامعه، اقدام و مساعی برخی از سلاطین و وزیران زمانه در استقرار عدالت، امنیّت و شریعت، از ساختار سیاسی قدرت تجلیل به عمل آورده و تعامل و همراهی خود را با آن نشان دادهاست. همچنین وی همانند اغلب شاعران فارسی به برخی از مظاهر منفی حکومت، نظیر: ظلم، تزویر و ریای حاکمان تاخته، و تقابل خود را با هجمه علیه منصب نظارتی و سیاسی محتسب، -که مصداق آن امیر مبارزالدین مظفری است-، ابراز نمودهاست.
تقابل,تعامل,ساختار سیاسی,شعر,حافظ شیرازی
https://jls.qom.ac.ir/article_1605.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1605_166d9443270bbc7bd888aea81cf5efdc.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بررسی تطبیقی و بینامتنی «اشتباهِ درست» داستان پیل در تاریکی بر اساس نظریۀ یاکوبسن
225
248
FA
وحید
مبارک
0000-0002-8696-6564
استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی، کرمانشاه
vahid_mobarak@yahoo.com
10.22091/jls.2020.4083.1249
عارفان آثار پیشینیان، به خصوص سنایی و غزالی را چون سنّتی ادبی گرامی داشته و بدانها توجه کردهاند. مولوی نیز در سرودن مثنوی معنوی به آثار سنایی، عطار و غزالی نظر داشته و برخی از حکایت تمثیلی آنان را با تغیییراتی در شکل و محتوا بازگویی کردهاست. حکایت «اشتباه درست» (پیل در تاریکی) را که بیانگر نقصان و ناتوانی انسانها در شناخت از خداوند سبحان است، نخست غزالی به عربی، در «احیاءالعلوم» و سپس به فارسی در «کیمیای سعادت» آورده، و سپس سنایی از او و مولوی هم از آنان نقل کردهاست. این پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر نظریۀ ارتباطی رومن یاکوبسن(1896-1982)، حکایت و کارکردهای حکایت «اشتباه درست» را در آثار مذکور، بر اساس دیدگاه فرانسوی ادبیّات تطبیقی، بررسی، و تأثیر و تأثر و تفاوت و شباهتهای آنها را نشان میدهد. پرسش این است که از شش عنصرِ فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز و تماس در فرآیند ارتباطی داستان «اشتباه درست»، جهتگیری هر یک از این متون، برجستهکنندۀ کدامیک از کارکردهای عاطفی، انگیزشی، ادبی، ارجاعی، فرازبانی و کلامی زبان بودهاست؟ آیا شباهت و اختلافی دیده میشود؟ یافتهها نشان میدهد که در آثار غزالی و سنایی جهتگیری پیام، به سمت موضوع مطرح شده و متن و حکایت، کارکرد ارجاعی دارد اما مولوی، در جهتگیری پیام به سمت مخاطب برمیگردد و حکایتش کارکرد کُنشی پیدا میکند. این موارد با تغییر گیرنده (مخاطب)، پیام و زمینه یا بافت موقعیتی نیز ارتباط دارند.
داستان اشتباه درست,احیاء علومالدین,کیمیای سعادت محمّد غزالی,حدیقهالحقیقۀ سنایی,مثنوی مولوی,نظریۀ ارتباطی یاکوبسن
https://jls.qom.ac.ir/article_1616.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1616_935e337ff35ca99b424fc67fc091c6eb.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
تحلیل محتوای داستانهای دفاع مقدس منتشر شده برای کودکان و نوجوانان بین سالهای 1394-1375
249
268
FA
مهدی
محمدی
0000-0002-6880-7455
دانشیار گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه قم
mahdi.mohammadi203@gmail.com
لیلا
حسینی
دانشجوی کارشناسیارشد علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه قم
l.hosseini91@gmail.com
10.22091/jls.2020.5785.1246
هدف اصلی این پژوهش، بررسی کتابهای داستانی دفاع مقدس منتشر شده برای کودکان و نوجوانان بین سالهای 1375 تا 1394 است که با استفاده از روش تحلیل محتوا صورت گرفتهاست. جامعه پژوهش را تعداد 97 عنوان کتاب داستانی منتشر شده در حوزه دفاع مقدس تشکیل میدهند که با استفاده از اطلاعات موجود در وبسایت خانه کتاب ایران انتخاب و با پر کردن چک لیست برای هر کدام از آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که برای نوشتن ۹۷ عنوان، 80 نفر (5/82 درصد) مرد و 13 نفر (4/13 درصد) زن مشارکت داشتند. از نظر سال انتشار، سالهای 1383 و 1390 بیشترین و سالهای 1384 و 1390 کمترین آثار را به خود اختصاص دادند. از ۹۷ کتاب بررسی شده تعداد 46 عنوان (4/47درصد) توسط ناشران دولتی و 51 عنوان (6/52 درصد) توسط ناشران خصوصی منتشر شده بود. از نظر موضوعی، بیشترین فراوانی مربوط به آثاری است که به صورت غیرمستقیم به جبهه اشاره کردهاند و در میان این موضوعات پرکاربردترین آنها، موضوع سرگذشتنامه شهیدان با 4/36 درصد هستند.
ادبیّات کودک و نوجوان,ادبیّات داستانیِ دفاع مقدس,جنگ ایران و عراق,کودکان و نوجوانان,دفاع مقدس
https://jls.qom.ac.ir/article_1721.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1721_0cf1649a1363ed2609592742d90006da.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
نمودهای ترس از مرگ در کتاب شعر «مرگ رنگ» سهراب سپهری با تکیه بر نظریۀ تخیّل ژیلبر دوران
269
295
FA
رقیه
موسوی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه پیام نور تهران، ایران
nafisemousavi58@yahoo.com
ایوب
مرادی
استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه پیام نور تهران، ایران
ayoob.moradi@gmail.com
10.22091/jls.2020.5812.1247
تخیّل در ساختار منحصربهفرد خود تا مرزهایی پیش میرود که یک هنرمند را به ابعاد مختلف جهان میکشاند. ژیلبر دوران تخیّل را با نمادپردازی و اسطوره توصیف کرده و آن را به منظومههای روزانه و شبانه تقسیم کردهاست. او تمام تصاویر ذهنی بشر را در ترس از گذر زمان منحصر دانسته و معتقد است که تصاویر نمادین در ذهن هنرمند حاصل ترکیب محرکهها، کهنالگوها و نمادها هستند. محرکهها همان نیروهایی هستند که با یافتن نمادها و تصویر مخصوص خود سبب تهییج ذهن هنرمند شده تا به سمت و سوی تخیّل سوق داده شود. در این مقاله که با هدف تعیین ساختارهای تخیّل نمادین در کتاب «شعر مرگ» رنگ سپهری و بهصورت تحلیلی و توصیفی نوشته شده، به تحلیل اشعار این کتاب و یافتن تخیّل نمادین سپهری در نمادهای روزانه و شبانه پرداخته و در پایان نتیجه گرفتهاست که سپهری در کتاب خود بیشتر از منظومه روزانه باارزش گذاری مثبت بهره بردهاست و او شاعری است که با استعانت از عرفانِ شرق، مسیری عروجی و بالارونده در اشعار خود دارد و مخاطب اشعار او از طریق تحلیل نمادین عناصر شعری او پی میبرد که سهراب سپهری همزمان با ترس از گذر زمان بهنوعی به استقبال مرگ نیز میرود.
تخیّل,مرگ,ژیلبر دوران,سپهری,روزانه,شبانه
https://jls.qom.ac.ir/article_1631.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1631_83c4ca93ade2f7893997c71a4270c941.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بررسی تطبیقی بنمایههای اتهام و تبرئه در روایتهای مشابه جهان بر اساس نظریۀ تودوروف
297
324
FA
علیرضا
نبی لو
null
استاد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
dr.ar_nabiloo@yahoo.com
حسین
صادقی فرد
دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
dr.hossein.sadeghifard@gmail.com
10.22091/jls.2020.5856.1250
<br /><br /><br />روایتشناسی تطبیقی دانشی است که با کمک آن میتوان روایتهای مختلف را، از سراسر جهان با زبان و فرهنگ و جزئیات مختلف، با یکدیگر تطبیق و مقایسه کرد و نقاط شباهت و اختلاف آنها را برکاوید. در این جستار، پژوهنده میکوشد با استفاده از نظریۀ روایتشناسی تطبیقی تزوتان تودوروف، شش روایت متفاوت با بن مایۀ اصلی اتهام و تبرئه را از نقاط مختلف سراسر جهان با یکدیگر مقایسه کند. نویسنده بر آن است که به این پرسش پاسخ دهد که آیا این روایتها از نظر منطق روایی و دستور زبان روایت با یکدیگر مشابهاند یا خیر. این شش روایت عبارتند از: تنس و فیلونوم، کریستیانو و گادلیندا، هرولف کراکا، یوسف و زلیخا، یینکیائو و سوتاکی، شاهزاده و کنیزک. درنهایت یافتههای تحقیق این فرض را تقویت میکند که این شش روایت بهرغم تفاوتهای ظاهری و جزئی، دارای دستور زبانی مشترک و یکسان هستند و با یکدیگر شباهت دارند. همچنین ویژگیهای این روایتها با توجه به نوع گزارههای آنان مشخص میشود.
تزوتان تودوروف,روایتشناسی تطبیقی,روایت,اتهام و تبرئه
https://jls.qom.ac.ir/article_1674.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1674_63778ecaf8d27d9eb2aa1b6a78ce6e21.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بازخوانی مفهوم «آل» در مثنوی با تأکید بر نظریۀ افق معنایی گادامر
325
351
FA
محسن
وثاقتی جلال
دکترای زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه خوارزمی
moh_ves@yahoo.com
10.22091/jls.2020.5040.1214
<br />در شرح بیت: «دستها ببریده اصحاب شمال / وانمایم رنگکفر و رنگ آل»، مولویپژوهان برداشتهای متفاوتی از اصطلاح «آل» داشتهاند که میتوان آنها را به دو گروه تقسیم کرد: گروهی معتقدند که منظور مولانا از واژة «آل»، خاندان پیامبر<sup>(ص)</sup> است و گروه دیگر بر این باورند که مولوی در این بیت به موجود وهمی و ترسناک «آل» اشاره دارد. از آنجایی که افق معنایی یکی از مؤلّفههای است که میتواند در شکلگیری و تکمیلِ معنای یک اصطلاح، بیت و حتّی یک اثر نفشآفرینی کند، بهرهمندی از نظریۀ افق معناییِ گادامر میتواند روش مناسبی برای بازخوانیِ مفهوم «آل» باشد. هدف مقالۀ حاضر این است که از طریق این نظریه، معنای کلمۀ «آل» را در این بیت شناسایی کند. این پژوهش با بهرهمندی از نظریۀ افق معنایی و نقش فرهنگ بومی در جهانِ زیست مؤلف، واژة آل را در بیت مذکور با روش میدانی بررسیکرده، سپس با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی یافتههای خود را با دریافت شارحان مقایسه نمودهاست. ضمن ادای احترام به تلاشهای علمی همۀ پژوهشگران پیشین، نتایج این تحقیق نشان میدهد شارحان محترم در برداشتهای خود به تمام ابعادِ افقِ معناییِ مؤلف توجّه نکردهاند. از اینرو برداشتِ آنها کامل به نظر نمیرسد؛ زیرا «آل» در فرهنگ مناطق آناتولی، عروس سیاهچرده و زشتی بوده که خانوادهاش به نیرنگ و نفاق، شال سرخی را بر سرش انداخته و بهگونهایکه سیاهیِ چهرة وی در زیر رنگ سرخ نمایان نمیشده، او را به خانة بخت میفرستادند. مولوی برای انتقال مفهوم زشتِ ریا و نفاق از این باور بومی در بیت مذکوراستفاده کردهاست. این مفهوم از طریق افق معنایی گادامر به شکل معنا داری این بیت را زیبا و درکپذیر میکند.
مثنوی,گادامر,افق معنایی,آل
https://jls.qom.ac.ir/article_1557.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1557_188cc1d3b4cac3866485471fee876c23.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
10
17
2020
08
22
بررسی و تحلیل رفتارهای ایدئولوژیک قهرمان در مقامات حریری بر اساس مربع ایدئولوژیک وندایک
353
379
FA
رحمتاله
ولدبیگی
مربی زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه
rahmat5685@gmail.com
10.22091/jls.2020.4952.1213
مقامات حریری که در خلال سالهای 495 تا 504 ه.ق نوشته شده، مرکب از پنجاه مقامه است. موضوع اصلی آن، شرح دریوزگی «ابوزید سروجی» با چربزبانی و حیلهگری است؛ امّا مؤلف درلابهلای متن به موضوعات دیگری مانند: پرهیز از دنیاپرستی و تشویق به نیکوکاری که سویۀ متضادی با حیله و تملق دارند، توجه داشته و با سحر بیان به عرضۀ صنایع بدیعی و بازیهای لفظی، پرداختهاست. این مقاله سعی دارد تا رفتارهای ایدئولوژیک قهرمان (ابوزید سروجی) را بر اساس مربع ایدئولوژیک وندایک، که در زیر بخش رویکرد تحلیل گفتمان اجتماعی- شناختی قرار دارد، با هدف تبیین ایدئولوژی در دایرۀ گفتمان، به روش مطالعۀ کتابخانهای و تحلیل دادهها، جهت رسیدن به پاسخ پرسشهای تحقیق و اثبات یا ردِّ فرضیهها بررسی کند. در این راستا در پنجاه مقامۀ مورد نظر که جامعۀ آماری این تحقیق را در بر میگیرد، رفتارهای ایدئولوژیک قهرمان، در ساختاری نظاممند، بر پایۀ «توصیف ظاهری قهرمان»، «ترفندهای بیانی او»، «محتوای بیانی»، «عمل گفتمانی» و «عملکردهای متضاد»، رصد و بررسی شدهاست و نتایج حاصله این است که قهرمان، بیانِ گفتمانیاش ساحرانه - با محتوای متناقضِ اندرز و اغوا - در جهت رسیدن به خواسته (گدایی، افشاگری حاکمان و روشنگری عامۀ مردم) با تأکید بر صفات مثبتِ خودی و صفات منفیِ دیگری است. تجمیع این ویژگیهای گفتمانی، رفتارهای قهرمان را در هر مقامه متضاد و دوگانه (نیمخوب، نیمبد) نشان میدهد؛ به گونهای که گفتمان فقر و گدایی و افشای بیتوجهیِ حاکمان وقت به رفاه عمومی و اصحاب فرهنگ را برای خواننده ترسیم میکند.
مقامات حریری,مؤلفههای رفتاری قهرمان,نظریۀ مربع ایدئولوژیک,ابوزید سروجی
https://jls.qom.ac.ir/article_1549.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1549_cddb663de5f306f98f5e84adff00b277.pdf