فرجالله نعمتی؛ محمد رضا یوسفی
چکیده
چکیده حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمرة شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشاندار اجتماعیِ گوناگون با دلالتها و ارزشهای فراوانِ بیانی، رابطهای و تجربی است. این واژگان، معانیای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشهها و آرمانهای حافظ و پدیدهها و واقعیاتی که در زمانۀ ...
بیشتر
چکیده حافظ شیرازی (۷۲۷ ه.ق/ ۱۳۲۵م – ۷۹۲ ه.ق/ ۱۳۹۰م) در زمرة شاعران بزرگی است که غزلیاتش پر از واژگان نشاندار اجتماعیِ گوناگون با دلالتها و ارزشهای فراوانِ بیانی، رابطهای و تجربی است. این واژگان، معانیای فراتر از سطح معمولی و قاموسی دارند و راهی هستند به سوی درک بهتر اندیشهها و آرمانهای حافظ و پدیدهها و واقعیاتی که در زمانۀ او جریان داشتهاند. حافظ با استفاده از روشهای مستقیم و غیرمستقیم و ابزارهای بلاغی متعدد همچون «ایهام» و استعارههای چندلایه و بهویژه «طنزآمیزی» و «تناقضنمایی» و به یاری بار عاطفی واژگانِ نشاندار، به انتقاد و اصلاح اجتماعی میپردازد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، با ملاحظۀ اوضاع تاریخی- اجتماعیِ عصر حافظ و با تکیه بر تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، واژگان نشاندار اجتماعیِ پربسامد در غزلیات «لسانالغیب»، در سه سطحِ «توصیف»، «تفسیر» و «تبیین»، واکاوی و کنش انتقادی حافظ در برابر مهمترین نهادهای جامعه؛ یعنی سیاست، تصوف و شریعت بررسی میشود. برپایۀ برآیند این بررسی، زبان و بیان حافظ یک «کنش اجتماعی» است که در مقام «کنشپذیر»، از اندیشهها، عواطف، رفتارها و روابط اجتماعی- سیاسی زمانۀ خویش اثر پذیرفته و در مقام «کنشگر»، در سطوح و ساحتها و قالبهای گوناگون، بهویژه در قالب گفتمان انتقادی، بر آنها اثری ژرف و ماندگار نهاده و نقش خاص خود را بر زندگی و جهاننگری و ارزشهای مردمان زدهاست.