محمد پاک نهاد
چکیده
ترکیب، همیشه در دستور زبان با چالشهایی همراه بوده است. اختلافنظر در تقسیمبندی ساختمان واژگان و جملهها نیاز به توضیح ندارد. هدف از این مقاله، شناخت جملههای مرکب و آشنا شدن با ساخت و اقسام جملههای مزبور است که از این رهگذر یکی از عناصر انسجام مثنوی به نام روابط معنایی منطقی هویدا میشود. کتابهای دستور زبان هنگام مطالعۀ ...
بیشتر
ترکیب، همیشه در دستور زبان با چالشهایی همراه بوده است. اختلافنظر در تقسیمبندی ساختمان واژگان و جملهها نیاز به توضیح ندارد. هدف از این مقاله، شناخت جملههای مرکب و آشنا شدن با ساخت و اقسام جملههای مزبور است که از این رهگذر یکی از عناصر انسجام مثنوی به نام روابط معنایی منطقی هویدا میشود. کتابهای دستور زبان هنگام مطالعۀ ساختمان جمله، در توضیح و تبیین جملۀ مرکب نظرهای متفاوتی ارائه کردهاند. تقسیم اینگونه جملهها به «همپایه» و «مرکب»، باعث ایجاد ابهام شده است. عدهای، جملههای مرکب را منحصر به جملههای مرکب وابسته میدانند و مرکب دانستن جملههای پیوسته را نپذیرفتهاند؛ این مقاله با بررسی پیشینۀ تعاریف و بحثهایی دربارۀ جملۀ مرکب، دیدگاههای مزبور را نقد و ساخت دستوری جملههای پیوسته و وابسته را در مثنوی تبیین مینماید و نیز انواع تازهای از جملههای پیوسته را به تقسیمبندیهای پیشین میافزاید. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی از نوع توسعهای و مطالعۀ موردی است. جامعۀ هدف، شش دفتر مثنوی بوده و دادهها بر اساس مطالعات کتابخانهای گردآوری شده است. نتیجه، اینکه وضعیت و جایگاه جملههای مثنوی را از هر حیث میشناساند و به نفع زبانشناسی و بلاغت به پایان میرساند. نگارنده تصویری دقیق و توصیفی درزمانی، از جملههای مثنوی فراهم نموده و گزارش معناداری از ویژگیهای زبانی آن ارائه مینماید و سعی میشود نکتههای بدیع و نویی مثل ساخت نحوی و صرفی و اقسام جملههای مثنوی ارائه کند. در ضمن بسیاری از بخشها را آنقدر تکرار کند تا به نتیجهای منطقی دست یابد.