وحید مبارک؛ زهرا صیادی
چکیده
فعل، مهمترین رکن جمله است و شیوۀ کاربرد فعل در یک اثر، دغدغههای نویسنده برای ایجاد لایههای معنا و ارتباط تأثیرگذار با مخاطبان و کارکردهای روانی او را نشان میدهد. آیا میتوان همچون شخصیّت، فعل را به برونگرا، درونگرا و خنثی تقسیم کرد؟ پاسخ حاصل از یافتههای این مقاله توصیفی- تحلیلی، به این پرسش مثبت است و بررسی غزلهای ...
بیشتر
فعل، مهمترین رکن جمله است و شیوۀ کاربرد فعل در یک اثر، دغدغههای نویسنده برای ایجاد لایههای معنا و ارتباط تأثیرگذار با مخاطبان و کارکردهای روانی او را نشان میدهد. آیا میتوان همچون شخصیّت، فعل را به برونگرا، درونگرا و خنثی تقسیم کرد؟ پاسخ حاصل از یافتههای این مقاله توصیفی- تحلیلی، به این پرسش مثبت است و بررسی غزلهای سنایی نشان میدهد که چون سنایی در غزلیات عاشقانه به عشقهای شهوانی و دست یافتنی دورۀ غزنویان میپردازد، گرایشی برونسو گرایانه دارد و فعلهایی کُنشی، حرکتی و برونگرا را بهکار میگیرد. اما، سنایی در غزلهای قلندری که بیان رندانۀ مفاهیم و معانی عرفانی با واژگان تغزلی، عاشقانه و هنجارشکنانه است، معناگرایی و تازگی حال و هوا و عمق تجربه روحی خود و چندلایگی سخن را با کاربست فعلهای درونگرا نشان میدهد. در این بخش، فعلهای درونگرا، مفاهیمی چون: کشف و شهود، درون پروری، معرفت قلبی و توجه به احوال درونی و روحانی را نشان میدهند. تفاوت شیوۀ کاربرد فعل در غزلها نشان میدهد که میان عمل و زندگی در حالِ تغییر سنایی با اندیشههای نو شوندۀ او رابطهای منطقی برقرار بوده است. بسامد بالای کاربرد فعل امر و خبری (است، بود، بدان و...) در قلندریات، مؤید جنبۀ تعلیمی سخن است.
وحید مبارک
چکیده
عارفان آثار پیشینیان، به خصوص سنایی و غزالی را چون سنّتی ادبی گرامی داشته و بدانها توجه کردهاند. مولوی نیز در سرودن مثنوی معنوی به آثار سنایی، عطار و غزالی نظر داشته و برخی از حکایت تمثیلی آنان را با تغیییراتی در شکل و محتوا بازگویی کردهاست. حکایت «اشتباه درست» (پیل در تاریکی) را که بیانگر نقصان و ناتوانی انسانها در ...
بیشتر
عارفان آثار پیشینیان، به خصوص سنایی و غزالی را چون سنّتی ادبی گرامی داشته و بدانها توجه کردهاند. مولوی نیز در سرودن مثنوی معنوی به آثار سنایی، عطار و غزالی نظر داشته و برخی از حکایت تمثیلی آنان را با تغیییراتی در شکل و محتوا بازگویی کردهاست. حکایت «اشتباه درست» (پیل در تاریکی) را که بیانگر نقصان و ناتوانی انسانها در شناخت از خداوند سبحان است، نخست غزالی به عربی، در «احیاءالعلوم» و سپس به فارسی در «کیمیای سعادت» آورده، و سپس سنایی از او و مولوی هم از آنان نقل کردهاست. این پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر نظریۀ ارتباطی رومن یاکوبسن(1896-1982)، حکایت و کارکردهای حکایت «اشتباه درست» را در آثار مذکور، بر اساس دیدگاه فرانسوی ادبیّات تطبیقی، بررسی، و تأثیر و تأثر و تفاوت و شباهتهای آنها را نشان میدهد. پرسش این است که از شش عنصرِ فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز و تماس در فرآیند ارتباطی داستان «اشتباه درست»، جهتگیری هر یک از این متون، برجستهکنندۀ کدامیک از کارکردهای عاطفی، انگیزشی، ادبی، ارجاعی، فرازبانی و کلامی زبان بودهاست؟ آیا شباهت و اختلافی دیده میشود؟ یافتهها نشان میدهد که در آثار غزالی و سنایی جهتگیری پیام، به سمت موضوع مطرح شده و متن و حکایت، کارکرد ارجاعی دارد اما مولوی، در جهتگیری پیام به سمت مخاطب برمیگردد و حکایتش کارکرد کُنشی پیدا میکند. این موارد با تغییر گیرنده (مخاطب)، پیام و زمینه یا بافت موقعیتی نیز ارتباط دارند.