مریم باقی
چکیده
اقتباس و استفاده از آیات وحی و احادیث نبوی در متون نثر فارسی و عربی بعد از اسلام امری رایج بود که به اقتضای معنی یا برای آرایش و زینت کلام به روشهای مختلف به کار میرفت. این کاربرد در انواع متون نثر فارسی اعم از عرفانی، مکاتیب، قصص و تواریخ و... کم و بیش رایج بود. مکاتیب سنایی از جمله متون نثر فنی در قرن ششم است که در آن، آیات و احادیث، ...
بیشتر
اقتباس و استفاده از آیات وحی و احادیث نبوی در متون نثر فارسی و عربی بعد از اسلام امری رایج بود که به اقتضای معنی یا برای آرایش و زینت کلام به روشهای مختلف به کار میرفت. این کاربرد در انواع متون نثر فارسی اعم از عرفانی، مکاتیب، قصص و تواریخ و... کم و بیش رایج بود. مکاتیب سنایی از جمله متون نثر فنی در قرن ششم است که در آن، آیات و احادیث، به وفور و برای اغراض مختلف و به شیوههای متعدد با رعایت پیوستگی لفظی و معنایی با متن فارسی آن به کار رفتهاست. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا جنبههای مختلف ارتباط لفظی و معنوی عبارات قرآنی و حدیثی با متن فارسی آن بررسی شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در «مکاتیب» سنایی از جهت لفظی، آیات و روایات به عنوان جزئی از نثر فارسی دارای نقشهای مختلف دستوری هستند و از نظر بلاغت هم در بعضی عناصر بلاغی به کار میروند. اقتباسهای قرآنی و حدیثی از نظر معنوی نیز با متن فارسی پیوستگی دارند و برای تتمیم و تکمیل کلام و تأیید و تأکید آن استعمال شدهاند.
مریم باقی
چکیده
اساس سخنوری، اقناع و ترغیب مخاطب و گفتن سخن مؤثر است که از این فن به اقتضای حال و "بلاغت" تعبیر کردهاند. از آنجا که سخن از ارتباط متقابل گوینده با شنونده حاصل میگردد، بنابراین شرط تأثیر آن، شناخت حال و موضع مخاطب است و این شناخت وقتی به دست میآید که مخاطب نزد گوینده حاضر و عوالم درون او برای گوینده محسوس و ملموس باشد. جلال الدین ...
بیشتر
اساس سخنوری، اقناع و ترغیب مخاطب و گفتن سخن مؤثر است که از این فن به اقتضای حال و "بلاغت" تعبیر کردهاند. از آنجا که سخن از ارتباط متقابل گوینده با شنونده حاصل میگردد، بنابراین شرط تأثیر آن، شناخت حال و موضع مخاطب است و این شناخت وقتی به دست میآید که مخاطب نزد گوینده حاضر و عوالم درون او برای گوینده محسوس و ملموس باشد. جلال الدین محمد مولوی در فیه ما فیه -که مجموعه تقریرات شفاهی او در حضور مخاطبان و مریدانش میباشد- کوشیده است تا به یاری جملات خطابی در نفوس شنوندگان تصرف و مقاصد مورد نظر خود را در آنها افاده نماید. در پژوهش حاضر کوشش شده تا با روش توصیف و تحلیل محتوا به بررسی انواع جملات خطابی و چگونگی کاربرد آنها در نثر فیه ما فیه پرداخته شود. برآیند تحقیق حاکی از آن است که مولوی در سراسر فیه ما فیه به منظور بیان احساسات درونی و انتقال هر چه مؤثرتر اندیشههای عرفانی و اخلاقی به مخاطب و جلب پذیرش او، در کنار بیان این مفاهیم در کسوت جملات خبری، از انواع جملههای انشایی و خطابی (امر، نهی، پرسش و ندا) با اغراضی چون تأکید، تذکر، تحذیر، ارشاد، ترغیب و ... به قصد حفظ ارتباط با مخاطب بهره میگیرد که این امر با آموزههای تعلیمی-تبلیغی مولوی سازگار افتاده است. از میان جملات خطابی نیز پرسش و امر از بالاترین بسامد در نثر فیه ما فیه برخوردارند.