دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
مظاهر سبحانی و نبوی شاه در پرتو جهانبینی استعاری ظلاللّهی در دیوان رشیدالدین وطواط
9
37
FA
محمد
احمدی
0000-0001-8911-7608
مربی گروه مطالعات میانفرهنگی دانشگاه ریکیو، توکیو، ژاپن
mohammadahmadi1368@yahoo.com
10.22091/jls.2019.4352.1189
در چند دهه اخیر اقسام اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی، فارغ از نقش زیباییشناختی محضشان از منظر نقش عمیق اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتهاند. در مطالعات ادبی اسنادهای مجازی و ساختارهای تشبیهی که در این مقاله با عنوان عام «استعاره» از آنها یاد خواهد شد، عموماً نقش زینتی صرف دارند و به عنوان یکی از مهمترین صناعات بلاغی در نظر گرفته میشوند؛ باری، به نقش محوری استعاره در خلق نوعی ارتباط خاص برای القای جهانبینی مشخصی کمتر توجه شدهاست. در دهههای اخیر مطالعات بسیاری در رشتههای مختلف نشان داده است که استعاره یکی از مهمترین ابزارهایی است که در طول تاریخ به وسیلة آن پدیدهها در جهان به واقعیّت یا دانش برای انسان تبدیل شدهاند. به باور این اندیشمندان، هر استعارهای میتواند توصیفهای متفاوتی از یک حقیقت ارائه دهد. به عبارت دیگر، استعارهها ادراک و تجربة انسان را به طرز خاصی تنظیم میکنند که نشاندهندة جهانبینی مشخصی نسبت به پدیدهای است. استعارهها از این منظر بر پایة فرضیهها و دیدگاهها و ارزشگذاریهای پنهان به وجود میآیند و جهانبینی خاصی را به مخاطب القا میکنند. در این مقاله سعی شدهاست با تکیه بر نظریههای معاصر دربارة استعاره و با بررسی مظاهر سبحانی و نبوی شاه در دیوان رشیدالدین وطواط ـ شاعر صاحبنام قرن ششم هجری ـ، استعارة محوری این جهانبینی که مبنای توصیفهای متنوّع و متفاوت اکثر قریب به اتفاق قصاید دیوان اوست تحلیل و بررسی شود و از این رهگذر شیوههای ارتباطیای که وی تحت تأثیر استعارة مادر از آن بهره جستهاست، مشخص شود.
استعاره,وطواط,ظل الله,خلیفه الله,شاه,تحلیل ارتباطی,نقد استعاری
https://jls.qom.ac.ir/article_1392.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1392_20f3fffeaebd14b8e63c9f8b42c1399b.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار صباحی بیدگلی
39
68
FA
خدابخش
اسداللهی
https://orcid.org/00
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی
kh.asadollahi50@gmail.com
رحیم
سلامت آذر
دانشجوی دکترای زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی
skhodadani@gmail.com
10.22091/jls.2020.4556.1197
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقّت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجّه به وجود چاپهای منقّح از دواوین و منظومههای شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر میرسد؛ خاصّه از آن جهت که جای چنین فرهنگی ـ البتّه با ویژگیهای مذکور فوق ـ در حوزۀ پژوهشها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اوّلین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوانهای شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اوّلیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان اشعار صباحی بیدگلی را از جهت ردیف، قافیه و اوزان عروضی بررسی کردهایم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی ـ تحلیلی است. صباحی در اشعار خود 7 بحر از بحور عروضی استفاده کردهاست که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُثمّن و دارای قافیه اسمی هستند. در قصاید و غزلیات صباحی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفتهاند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است ولی در قصاید علاقۀ چندانی به این امر نشان ندادهاست. در موسیقی کناری، استفاده صباحی از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوشنوازی اشعار وی شدهاست.
وزن شعر,صباحی بیدگلی,قافیه,بحور عروضی,زحافات,ردیف
https://jls.qom.ac.ir/article_1529.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1529_a19572679e6a4a57a0f944fd8ff21690.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
بررسی شخصیّتهای شاهنامه بر اساس نظریات روانشناسی کرچمر و شلدون
69
103
FA
رضا
اشرف زاده
استاد تمام زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
dr.rashrafzade2000@gmail.com
زهرا
صفری جندابه
دانشآموخته دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
safariadabyatphd@gmail.com
10.22091/jls.2019.4029.1177
«ارنست کرچمر (Ernest Kerchmer)» روانپزشک آلمانی با توجه به اندازهگیریهای بدنی، همچون پهنای شانهها، لاغری یا چاقی، افراد را به سه تیپ فربه تنان (pyknic) ، لاغر تنان (asthenic) و سنخ پهلوانی (athletic) تقسیم کرد؛ پس از آن نیز «ویلیام شلدون (William Sheldon) » دانشمند آمریکایی، با استفاده از روشهای آماری و با توجه به رشد بیشتر هر کدام از لایههای جنینی، سه جنبه شخصیّتی با عنوانهای: اکتومورف (Ectomorph) ، مزومورف (Mesomorph) و اندومورف (Endomorph) در افراد مشخص کرد. شخصیّتهای اصلی شاهنامه را که بالغ بر 57 شخصیّت میشود، میتوان به گونهای در این طبقهبندیها قرار داد. بخش اصلی این پژوهش، به توصیف و تحلیل شخصیّتهای شاهنامه مطابق با تیپ شناسیهای اشاره شده، میپردازد. به بیانی در این تحقیق شخصیّتهای شاهنامه به عنوان الگوهای ایرانی برای نظریههای «کرچمر» و «شلدون» معرفی میشوند. بهنظر میرسد که نظریات اشاره شده فقط متعلق به سدۀ بیستم میلادی نیست و حتی در قرنهای دور هم کارایی و کاربرد داشتهاند. ماحصل تحقیق نشان میدهد که فردوسی در شاهنامه به تطابق میان رفتار و تیپ فیزیولوژیک شخصیّتهای داستانش اعتقاد دارد و بین رفتار و تیپ ظاهری شخصیّتهای شاهنامه سنخیتی به تمام معنا وجود دارد.
کرچمر,شلدون,شاهنامه,شخصیّت,تیپشناسی
https://jls.qom.ac.ir/article_1323.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1323_12a58d8805cd725458baf37af18d62ae.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
تکرار؛ وجه مشترک اشعار عربی و فارسی خاقانی
105
135
FA
حجت اله
امیدعلی
000000018183570
استادیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه اراک
omidsu@gmail.com
10.22091/jls.2019.4078.1180
خاقانی شروانی از سرآمدان عرصۀ قصیدهسرایی در شعر فارسی میباشد و بخشی از اشعار وی به زبان عربی است که همچون اشعار فارسی وی دشواریهای خاص خود را دارد. همین امر عامل کمتوجهی محقّقان به این بخش از اشعار وی شدهاست. برای تبیین و فهم این بخش از اشعار خاقانی میتوان از اشعار فارسی وی بهره گرفت. پژوهش حاضر با هدف بررسی اشتراکات اشعار عربی و فارسی خاقانی، در پی پاسخ دادن به این پرسش است که اشعار عربی خاقانی از نظر سبک و بنمایههای شعری با اشعار فارسی وی چه قرابتی دارد؟ آیا اشعار عربی و فارسی وی، طرح و ساختار شبیه به هم دارند؟ این پژوهش که به روش تحلیل محتوایی است، به این نتیجه رسید که میان این دو بخش از اشعار خاقانی ارتباط و تعامل شدیدی حاکم است، تا جایی که گویی اشعار عربی شاعر از منظر سبکی تکرار اشعار فارسی وی است. در این مقاله، اشعار عربی و فارسی خاقانی در سه محور اصلی «تکرار مضمون و محتوا»، «تکرار تصاویر شعری» و «تکرار عناصر زبانی» مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتهاست.
خاقانی,اشعار عربی و فارسی,تکرار,مضمون,تصاویر,عناصر زبانی
https://jls.qom.ac.ir/article_1374.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1374_fc9e654cf35187f5d7d56686cac8a874.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
بررسی واقعنمایی رئالیستی در داستان «آبشوران» علیاشرف درویشیان و «استخوانهای خوک و دستهای جذامی» اثر مصطفی مستور
137
165
FA
وحید
سجادی فر
0000-0002-0701-1920
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه
vahid.sajjadifar1984@gmail.com
سحر
یوسفی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه
sahar.yosefi69@gmail.com
مریم
رحمانی
دانشآموخته دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
maryam.rahmani2001@gmail.com
10.22091/jls.2019.3736.1164
بازتاب واقعیّت، یکی از اصلیترین مؤلفههای تأثیرگذار در مرزبندی میان مکاتب ادبی است که چگونگی بازنمود آن در آثار ادبی و هنری، مکاتب گوناگونی چون: کلاسیسم، رمانتیسم، رئالیسم، ناتورالیسم و... به وجود آورده است. در این بین مؤلفۀ «واقعیّت» در مکتب رئالیسم که مکتبی مدعی در بیان واقعیّت صرف است، دارای جایگاه ویژه و متفاوتی از سایر مکاتب ادبی و هنری است که پایبندی به بیان کامل واقعیّت عینی، پارادایم اصلی آن است. در این پژوهش، پرسشی که مطرح میگردد این است که آیا فاصلۀ زمانی که قطعاً همراه با تغییر بافت و فضای تولید یک اثر داستانی است، میتواند در میزان بازتاب واقعگرایی رئالیستی آن نیز تأثیرگذار باشد؟ در این پژوهش که به روش مقایسهای ـ تحلیلی است، کوشش شدهاست که با بررسی مشخصهها و مؤلفههای رئالیستی در دو اثر داستانی «آبشوران» نوشتۀ علیاشرف درویشیان و «استخوانهای خوک و دستهای جذامی» مصطفی مستور که در عین اشتراک در ژانر اجتماعی، دارای فاصلۀ زمانی و بافتی هستند، میزان واقعنمایی رئالیستی در آنها مورد کنکاش قرار گرفتهاست. دستآوردهای این پژوهش حاکی از این است که مشخصهها و مؤلفههای رئالیستی در ادبیّات داستانی با وجود متغیری چون فاصلۀ زمانی، میتوانند تا حدود زیادی مشابه و مشترک باشند.
مؤلفههای رئالیسم,واقعگرایی,آبشوران,استخوانهای خوک و دستهای جذامی
https://jls.qom.ac.ir/article_1410.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1410_c4583314495810af9d76c251a28b828a.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
نقدِ بلاغی شعر مشروطه با تأکید بر اشعار میرزادۀ عشقی و ابوالقاسم لاهوتی
167
205
FA
علی
سلیمانی
0000-0001-8047-4692
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
alisoleimani1369@yahoo.com
محمود
مهرآوران
0000-0002-3278-3965
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
mehravaran72m@gmail.com
10.22091/jls.2019.4297.1185
یکی از راههای شناخت ادبیات یک دوره، نقد و بررسی دقیق آثار ادبی و قضاوت بر مبنای واقعیّتهای موجود آن دوره است. شعر دوره مشروطه که حدِّ واسط شعر سنتی و شعر نو محسوب میشود، از جهات گوناگون درخور توجه است. در این مقاله به دنبال آن هستیم که به بررسی نقدِ بلاغی دورۀ مشروطه با تأکید بر اشعار میرزادة عشقی و ابوالقاسم لاهوتی به عنوان دو شاعر مهم این دوره بپردازیم. برخلاف تصور رایج، نقد بلاغی تنها در شناخت مباحث علم بیان منحصر نمیشود و طبق نظر ادیبان، بررسی صنایع بدیعی نیز بایستی در این حوزه گنجانده شود. از این رو در این مقاله ضمن بررسی تشبیه، استعاره و کنایه، به بررسی صنایع تأثیرگذار بدیعی دو شاعر نیز پرداختیم و این صنایع بدیعی را بر اساس فلسفۀ شکلگیری و معیارهای زیبایی که کمتر بدان پرداخته شده، طبقهبندی کردهایم. از آنجا که نیروی تخیّل در ساختن مجاز دخیل نیست و مجاز مُرسل توسط شاعر ساخته نمیشود، مجاز را مورد تحلیل قرار ندادیم. از رهرو این پژوهش جدا از شناخت بیشتر دو شاعر، دریافتیم که با وجود عوامگویی شعر دورۀ مشروطه، شاعران این دوره استفاده از صنایع بلاغی را کنار ننهادهاند و تنها از جنبۀ زینت نیز بدان ننگریستهاند؛ بلکه از این صنایع در جهت بیان معضلات و مشکلات جامعه سود جستهاند تا بدین واسطه بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند و آنها را ترغیب به ایجاد تحوّل و تغییر نمایند.
عصر مشروطه,نقدِ بلاغی,شعر,عشقی,لاهوتی
https://jls.qom.ac.ir/article_1355.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1355_57b6d09bc9bc5243e8d49740cf250b1f.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
بازتاب تأثیر موسیقی واژگان در ایجاد فضای حماسی در برزونامه
207
232
FA
محمدرضا
صالحی مازندرانی
دانشیار زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز
mohama583@yahoo.com
رضا
گورویی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز
rezagoroue@yahoo.com
10.22091/jls.2020.4594.1200
در میان آثار فاخر حماسی، «برزونامه» عطاییرازی جایگاه ویژهای دارد. آنچه شعر عطایی را برتری بخشیدهاست، بهرهوری شایسته از موسیقی واژهها و هماهنگی درونی کلمات و انسجام شعر اوست. یکی از تکنیکهای عطایی در انعطافبخشی به صورت سخن و تجسم فضای مهیج حماسی، به کارگیری موسیقی فاخر حماسی در عرصة کلام است. شیوههای موسیقیپردازی در شعر او موجب تحرّک و پویایی شدهاست؛ همچنین موجبات التذاد وافر خواننده از شعرش را فراهم ساختهاست. درک مختصات موسیقیایی که سببساز ترسیم فضای حماسی در برزونامه میشود، موجب آشنایی بیشتر خوانندگان با جلوهها و شگردهای متنوّع این شاعر حماسهسرا میشود. در این پژوهش انواع موسیقیپردازی در شعر عطایی چون: نغمه حروف، ترکیبات اشتقاقی، مترادفات و معطوفات، کلمات زنگ دار و افعال پیشوندی تحلیل و بررسی شدهاند. نگارندگان بر این باورند که گوشنواز ساختن شعر و همسو ساختن خواننده با مفاهیم فخیم حماسی، مهمترین انگیزههای عطاییرازی از عنایت ویژه به موسیقی کلام است.
حماسه,برزونامه,موسیقی,طنین,شور و هیجان
https://jls.qom.ac.ir/article_1520.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1520_e614f3189a4a29a9193b4aaad6d3004b.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
نقد فیلم «ستاره است» بر اساس نظریههای رمان پسامدرن
233
258
FA
شیرزاد
طایفی
0000-0002-2773-3074
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی تهران
sh_tayefi@yahoo.com
محمّدحسین
رمضانی فوکلائی
کارشناسارشد ادبیّات تطبیقی دانشگاه علّامه طباطبائی تهران.
fookulaee@yahoo.com
10.22091/jls.2019.3999.1174
بر خلاف مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی که مطابق آن، صرفاً میتوان به مقایسۀ دو متن نوشتاری با لحاظ شرایطی پرداخت، در رهیافت آمریکایی، تطبیق متون ادبی با هنرهای مختلف از جمله سینما امکانپذیر است که منجر به درک بهتری از ادبیّات میشود. از آنجا که رمان و فیلم مشترکات زیادی دارند، از بسیاری جهات به یکدیگر شبیه هستند و دو ژانر قیاسپذیر محسوب میشوند. این مشترکات، زمینۀ مناسبی برای بحث دربارۀ فیلم سینمایی از منظر نظریه و نقد ادبی جدید فراهم میکند و امکان میدهد مفاهیم و اصطلاحاتی را که به طور معمول ابزاری برای بحث دربارۀ رمان میدانیم، برای کاوشی نقادانه دربارۀ ساختار و صناعات و مضامین فیلم به کار ببریم. از سویی دیگر، در سالهای اخیر اصطلاح «پسامدرنیسم» در بحثهای نقادانه دربارۀ رمان در کشور ما رواج یافته و بسیاری از داستاننویسان جدید نیز شیفتگی وافری به داستاننویسی به سبک پسامدرن از خود نشان میدهند؛ لذا در این پژوهش، ابتدا با بررسی نظرات برخی از مهمترین اندیشمندان ادبیّات پسامدرن، نوزده تکنیک مورد استفاده در رمانهای پسامدرن استخراج شده و با روش تحلیل کیفی به کارگیری آنها در فیلم «ستاره است»، مورد بررسی قرار گرفتهاست. نتایج بررسی، گویای قرابت ادبیّات و سینما (به عنوان یک متن تصویری) و قابلیت مقایسۀ این دو متن نوشتاری و تصویری است؛ چنانکه بسیاری از تکنیکهایی که در نگارش رمانهای پسامدرن به کار گرفته میشوند، با بسامد بالایی در فیلم مورد بررسی نیز استفاده شدهاست.
مکتب پسامدرن,رمان پسامدرن,سینمای ایران,سینمای پسامدرن,متن نوشتاری,متن تصویری
https://jls.qom.ac.ir/article_1423.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1423_37afd95b1a0631a3d75919604dccbf3e.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
نکتهای نویافته و صفتی شاعرانه در تاریخ جهانگشا
259
279
FA
سهیل
فتاحی
دانش آموختۀ دکترای زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی
soheilfatahi67@yahoo.com
موسی
پرنیان
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی
dr.mparnian@yahoo.com
غلامرضا
سالمیان
0000-0002-1633-1192
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی
salemian@razi.ac.ir
قدرت الله
علیرضایی
دانشجوی دکترای زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه رازی
ghodratalirezai37@gmail.com
10.22091/jls.2020.4945.1212
تاریخ جهانگشای جوینی یکی از برترین آثار منثور زبان فارسی در سبک فنّی و مصنوع است. نویسندۀ کتاب در جایجای کتاب کوشیده است که هم تاریخی مستند ارائه دهد و هم خوانندگان کتاب را از اوضاع و احوال مغولان در دربار و فجایع آنها آگاه کند. زبانی که جوینی برای بیان خود به کار گرفتهاست، به تناسب سبک دوره، ناگزیر زبانی شاعرانه است که در این میان از شگردهای بلاغی و عناصر تصویرساز بهرۀ بسیاری گرفتهاست. زبان شاعرانه این امکان را به جوینی دادهاست که از معانی ثانویه و ادای معانی چند وجهی در کتاب خود بهره ببرد. یکی از مواردی که جوینی در آن بسیار هوشمندانه عمل کردهاست، انتخاب نام کتاب است. رسمالخط فارسی از گذشته تا امروز تغییرات بسیاری به خود دیدهاست؛ برای نمونه در رسمالخط پیشین حروف «پ، چ، ژ، گ» را به شکل همان حروف نزدیک به آنان؛ یعنی «ب، ج، ز، ک» مینوشتند و خواننده در سیاق عبارت اصل واژه را درمییابید. در این مقاله که به روش تحلیلی-توصیفی و برپایۀ منابع کتابخانهای است، تلاش شدهاست که هدف و خواستۀ جوینی در برگزیدن نام کتاب و همچنین هنر نویسنده در انتخاب این نام شاعرانه مشخص شود. صفات شاعرانه و هنرهای بلاغی و زیباشناسی همواره مورد توجّه و دلخواه جوینی بودهاست که این انتخاب برای مغولان عنوانی مدحی است امّا برای ایرانیان ذمّی و سرشار از نکوهش است.
تاریخ جهانگشا,جوینی,صفتِ شاعرانه,شگرد بلاغی
https://jls.qom.ac.ir/article_1530.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1530_7f42ad08416a638a5fd8e9c8c83beb07.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
بررسی شخصیّت انگاری در اشعار فریدون مشیری با تکیه بر کتاب «سه دفتر»
281
307
FA
سولماز
مظفری
دکترای زبان و ادبیّات فارسی، گروه زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، شیراز، ایران
s_mozafari8673@yahoo.com
عاطفه
عبدالملکی
دانشجوی کارشناسیارشد آموزش زبان و ادبیّات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، شیراز، ایران
sulmazmozafari@gmail.com
10.22091/jls.2020.4679.1204
شاعران فارسیزبان همواره طبیعت و پدیدههای آن را در سخن خود به کار گرفتهاند. گاه این کاربرد با رویکردی توصیفی بودهاست و گاه رویکردی استعاری و سمبلیک. فریدون مشیری از سرایندگانی است که هم طبیعت به عنوان محور کلامی او قرار گرفته، هم از پدیدههای طبیعت به صورت ابزاری با نگاهی استعاری و رمزی بهره برده و طبیعت را دستاویزی برای تصاویر شعری خود قرار دادهاست. یکی از ابزار مهم کلامی وی با توجه به دیدگاه رمانتیسم، تشخیص/ شخصیّتانگاری است. عناصر طبیعت مونس و همدم او هستند و شاعر با آنها سخن میگوید. وی صفات و حالات انسانی را به پدیدههای طبیعت یا مفاهیم انتزاعی نسبت میدهد و کلامش را خیالانگیز میسازد و با کاربرد شخصیّتانگاری به شکلگیری دیگر شگردهای بلاغی یاری میرساند. شخصیّتانگاری یا تشخیص یکی از آرایههای ادبی بارز در شعر اوست. تشخیص مطابق با نظر بسیاری از صاحبنظران، دستهبندیهای بسیاری دارد که در این مقاله تحلیلی و توصیفی سعی بر این گردیده مطابق با الگوی ساختاری هفتگانه که معتقد به هفت نوعِ تصریحی، کنایی، مناظروی، ندایی، فعلی، تمثیلی و روایی است، انواع تشخیص در کتاب«سه دفتر» سروده فریدون مشیری که حاوی سه مجموعه شعر«گناه دریا»، «ابر و کوچه» و«بهار را باور کن» است، مورد بررسی قرار گیرد. با بررسی شخصیّتانگاری (جاندارپنداری) در این سه مجموعه شعر که 691 مورد تشخیص یافت گردید، مشخص شد که بسامد تشخیص در سرودههای مشیری برای فضاسازیها و تصویرسازیهای شاعرانه فراوان است. مطابق با مشاهدات پژوهشگران و شواهد و مصادیق یافت شده، مجموعه شعر «ابر و کوچه» بیشترین و مجموعه شعر «گناه دریا» کمترین موارد تشخیص دارند. آرایه تشخیص در اشعار مشیری، هم به صورت اجمالی و هم به صورت تفصیلی و معمولاً در تلفیق با آرایههای دیگر، برای مفاهیم ذهنی و عینی بهکار رفتهاست.
شعر,شخصیّتانگاری,مجموعه شعر گناه دریا,مجموعه شعر ابر و کوچه,مجموعه شعر بهار را باور کن
https://jls.qom.ac.ir/article_1531.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1531_feb93832b839ddc172908a89207e5b88.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
بررسی و تحلیل تراژدی سیاوش بر مبنای نظریۀ «میتوس تراژدی» فرای
309
336
FA
معصومه
معارف وند
دانشآموختۀ کارشناسیارشد زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
maarefnameh@yahoo.com
محمد
فولادی
0000-0003-3580-0975
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
dr.mfoladi@gmail.com
10.22091/jls.2019.4473.1194
شاهنامه فردوسی از آثار ادب کلاسیک ایران است که بسیاری از داستانهای آن از منظر یک اثر تراژیک قابل بررسی است. سوگ سیاوش به عنوان روایتی کهن با هستۀ تراژیک، از جملۀ این داستانهاست. در این پژوهش، داستان سیاوش بر اساس نظریۀ «میتوس تراژدی» نورتروپ فرای، منتقد کانادایی بررسی شدهاست. بر مبنای این نظریه، که اصولی جهانشمول را در بررسی آثار تراژیک ارائه میدهد، داستان سیاوش از مؤلفههایی همچون: «ناهمخوانی عشق و ساختار اجتماعی»، «سلطۀ بیقید و شرط تقدیر» و همچنین مراحل ششگانهای برخوردار است که آن را در ردیف یکی از زیباترین تراژدیهای جهان قرار میدهد. فرای در نظریـۀ خود به شخصیّت ضدقهرمان نمیپردازد؛ این سیر وقایع، جبر زمانه و خواست خدایان است که دوستیها را به دشمنی بدل میسازد. در داستان سیاوش نیز سلطه تقدیر و بازی زمانه، افراسیاب را نادانسته و بیسبب در برابر داماد و دختر خویش قرار میدهد و هر دو طرف بیآنکه بخواهند به مصاف هم میروند. از دیگر مؤلفههای تراژدی، «اجتناب ناپذیری فاجعۀ نهایی» است که در سوگ سیاوش، به بهترین نحو به مخاطب القا میگردد. برقراری ثبات و آرامش پایانی و همچنین جهانبینی تقدیر مدار حاکم بر داستان به آفرینش نوعی تسلای متافیزیکی میانجامد که لازمۀ بخش پایانی یک اثر تراژیک است.
نورتروپ فرای,میتوس,تراژدی,شاهنامه,سیاوش
https://jls.qom.ac.ir/article_1372.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1372_d4b59a0f30459b0316c22f91896abefb.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
9
16
2020
02
20
انعکاس جنس دوم در صدا و تصویر قهرمانهای آثار داستانی نویسندگان زن
337
367
FA
سودابه
مهرآقا
دانش آموختۀ کارشناسی ارشد
soodabeh.mehr@yahoo.com
محمدرضا
موحدی
0000-0001-6706-6950
دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه قم
movahedi1345@yahoo.com
10.22091/jls.2019.3787.1167
باور ناخودآگاه پدر سالار، بر آن است که آثار و میراثهای ادبی بشر، مخلوق مردان و البته به وسیلۀ مردان نگاشته شده؛ در نتیجه بخش عمدۀ این ادبیّات به طور معمول متمرکز به قهرمانان مرد خواهد بود. در این ادبیّات جنسیت محور، زنان یا نقشی ندارند و یا در حاشیۀ زندگی قهرمانان تعریف میشوند؛ در نتیجه با توجه به اینکه ادبیّات (به ویژه ادب داستانی) آیینۀ باورهای جامعه است، این داستانها و قهرمانان آنها، جامعهای جنسیتی را انعکاس میدهند که در آن، وجود قهرمانان چه زن و چه مرد، غصب و وجود تعیین شده از سوی جامعه (دیگری) جایگزین میشود. در این پژوهش برآنیم تا با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و نیز با توجه به چند رمان که در راستای نمایش کشمکشهای روحی، عاطفی، بن بستها و عرصههای مشکل زای برون رفت قهرمانان از هنجارهای جامعه نگاشته شدهاند به واکاوی این پرسش بپردازیم که آیا انسانها در هر فرهنگ و اجتماعی برای انجام وظایف جنسیتی خود، تربیت میشوند؟ و آیا قهرمانان، خود این موضوع را پذیرفته و به آن میاندیشند؟ در راستای این پژوهش دریافتیم که نویسندگان منتخب در داستانهای خود، این موضوع را غالباً به عمد و گاه ناخواسته نمایش دادهاند. در داستان «سرود اروند رود» با نمایش شخصیّتهای محکوم در برابر جامعه، در داستان «دل فولاد» با نمایش کشاکشهای زندگی قهرمان؛ در داستان «بازی آخر بانو» با قهرمان روستایی در محیط بسیار سنّتی و در داستان «خاله بازی» با خشم جامعه سنّتی نسبت به قهرمانی که قادر به انجام وظایفش نیست، مواجهیم؛ خشمی که با توجه به تربیت سنّتی تمام قهرمانان این داستانها، چه زن و چه مرد، آنان را در مسیر اهداف جامعه پیش میراند. در نتیجه در آثار منتخب با قهرمانانی مواجهیم که گاه به گونهای به تعاریف جامعه خو گرفتهاند که حتی به برون رفت از این هنجارها نمیاندیشند.
زن,فمینیسم,اگزیستانسیالیسم,ادبیّات داستانی
https://jls.qom.ac.ir/article_1322.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1322_ee215ab2be907be03d87aa4d60be6ae2.pdf