دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
بررسی چند حکایت از گلستان بر اساس نظریۀ زمانی ژنت
9
38
FA
خدابخش
اسداللهی
https://orcid.org/00
گروه ادبیات دانشگاه محقق اردبیلی
kh.asadollahi50@gmail.com
فرناز
شاه محمدی
گروه ادبیات دانشگاه محقق اردبیلی
skhodadani@gmail.com
10.22091/jls.2018.2560.1121
پژوهش پیش رو، به منظور بررسی نظریۀ «زمان روایی» ژنت و با رویکرد ارزیابی این نظریه در تعامل با حکایتهای گلستان، به بازخوانی حکایتهایی چند از آن پرداخته است. پیرامون مؤلفههای زمان رواییِ ژنت در گلستان، ناگزیر هستیم تا نظم گاهشمارانۀ طبیعی و منطقی را مجزا کرده و در بحث نظم و ترتیب زمانی، این دو را به طور جدا از هم بررسی کنیم. نیز پیرفتهای متفاوتی که در هر روایت پیش رو داشتیم، ما را بر آن داشت تا از تعریف روایت مادر و روایت خُرد بهره بگیریم. رخداد برونروایی و رخداد درونروایی، تعاریف دیگری هستند که میتواند در تبیین تفاوت زمان و سرعت داستان و روایت به کار گرفته شود. در بررسی بسامد به عنوان یکی از مؤلفههای نظریه یاد شده، بسامد شباهت که پیش از این در مقالهای تحت عنوان «زمان و روایت» به کار رفته است، در تبیین بهتر بسامدهای روایی راهگشا گردید. این پژوهش، به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام گرفته است که در آن، آغاز بحث با نظرداشت به نظریههای مطرح پیرامون «زمان و هستی»، مانند نظریههای هوسرل، شوتز و هایدگر بوده است. بر این اساس میتوان گفت: سخن سعدی ـ در گلستان ـ به دلیل برخورداری از ایجازهای پرداخته و سنجیده، بارها در برابر نظریۀ یاد شده کاملتر جلوه میکند. از این رهیافت، راوی در گلستان، ما را با مقولههای جدیدی نظیر: روایت مادر، روایت خُرد، رخداد برون روایی، رخداد درون روایی، بسامد شباهت، دنیای راوی، پسماند روایی و داستان برقآسا (شیوۀ نوینی از داستاننویسی معاصر) روبرو میکند.
سعدی,گلستان,ژنت,زمان,روایت,نظم و ترتیب,تداوم,بسامد
https://jls.qom.ac.ir/article_1054.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1054_a0446cb2de3511e166d3fcc069a6454d.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
حس آمیزی در مثنوی
39
66
FA
احمد
امین
دانشگاه شهرکرد
shabahang644@gmail.com
زهرا
عظیمی
دانشگاهدشهرکرد
atash2018@gmail.com
10.22091/jls.2018.2494.1119
<span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt;" lang="FA">حسآمیزی به عنوان یکی از اسالیب هنری در ادبیّات فارسی سابقۀ کاربرد طولانی دارد. در این پژوهش به بررسی حسآمیزی در مثنوی مولانا پرداخته میشود. ابتدا گونههای حسآمیزی از نظر ساختار دستوری و نحوۀ ترکیب حواس مشخص و سپس انواع حسآمیزی در مثنوی بر اساس ترکیب حواس (که به صورت جایگزینی دو حس از حواس پنجگانه ظاهری یا ترکیب یک امر انتزاعی با ویژگی یکی از حواس ظاهری است) بررسی میشود. مولانا از حسآمیزی برای تصویرآفرینی، انتقال معنی و تأثیر بر مخاطب، بهره جسته و این شگرد هنری، زیبایی کلامش را دوچندان نموده است.</span>
حسآمیزی,صنایع ادبی,مفاهیم انتزاعی,مثنوی
https://jls.qom.ac.ir/article_1053.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1053_949cae1335049ee8a14e8d606c3d7da4.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
جایگاه و نقش حسآمیزی در شعر شفیعیکدکنی
67
91
FA
حجت الله
بهمنی مطلق
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق
h.bahmanimotlagh@yahoo.com
10.22091/jls.2018.2114.1104
<span style="line-height: 115%; font-family: 'B Zar'; font-size: 13pt;" lang="FA">حسآمیزی یکی از شگردهای تصویرسازی است که در آن امور مربوط به یکی از حواس با امور و وابستههای حسّ دیگری میآمیزد. این شگرد هنری در آثار ادبی از سه جهت حائز اهمیت است: 1. از نظر زبانی باعث خلق ترکیبات نو و تازه میشود و از این طریق منجر به توسّع زبانی میگردد. 2. از نظر معنایی آمیختگی امور مربوط به حسّی با حسّ دیگر بویژه با حسّ بینایی باعث عینی شدن و در نهایت فهم بهتر و راحتتر معنا میشود. 3. از نظر زیباییشناسی هم تصاویر زیبا و بدیعی از رهگذر آمیختگی حواس، فراهم میآید. این شیوه در دورههای مختلف شعر فارسی گاه کم و گاهی فراوان دیده میشود. یکی از دورههایی که این شیوه مورد استقبال بیشتر شاعران قرار گرفته، دورۀ معاصر است و شاعرانی مانند: فروغ فرّخزاد، سهراب سپهری و شفیعیکدکنی از این شیوه فراوان بهره بردهاند. در این مقاله حسآمیزی در شعر شفیعیکدکنی بررسی و تحلیل شده است. برای این هدف نمونهها از مجموعههای شعری «آیینهای برای صداها»، «هزاره دوّم آهوی کوهی» و شعرهای چاپ شده در شمارههای 74، 92 و 98 مجلۀ «بخارا» استخراج و طبقهبندی شده و سپس مورد تحلیل قرار گرفته است. بسامد بالای نمونهها که اکثر قریب به اتّفاق آنها خلّاقانه و بدیع است، این شیوۀ هنری را به عنوان یک ویژگی سبکی شعر شفیعیکدکنی اثبات میکند. در این ترکیبها از میان حسهای پنجگانه، حسّ بینایی حضور چشمگیرتری دارد و بیشتر ترکیبها از آمیزش رنگها بویژه رنگ سبز با حواسّ دیگر فراهم آمدهاست. این مقوله با بعضی زمینههای فکری شعر شفیعی مانند: طبیعتگرایی،</span><span style="line-height: 115%; font-family: 'B Zar'; font-size: 13pt; mso-ascii-font-family: BLotus;" lang="FA"> علاقهمندی به عرفان و ادب صوفیه، و نیز روحیۀ امید و نشاط و سرزندگی غالب بر شعرها، ارتباط دارد.</span>
حسآمیزی,شفیعیکدکنی,شعر معاصر
https://jls.qom.ac.ir/article_1052.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1052_f4a6b09665c1f400ff4764236004f528.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
تطوّرات واجی و تحوّل معنایی واژگان در تاریخ بیهقی
93
124
FA
احمد
خاتمی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی
فارس
شریفی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
حسین
الفتی
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
hossein.olfati@gmail.com
10.22091/jls.2017.1442.1067
گروههای زبانی در سیر تاریخی از فارسی باستان تا فارسی دری کنونی، تحوّل و تغییراتی یافته که در این میان تغییر و تطوّرات واجی یکی از مهمترین دگرگونیهای آن به شمار میرود. در این مقال تلاش میشود که نوع تطوّر «واجی» و «معنایی» در کتاب تاریخ بیهقی به عنوان یکی از اُمّهات نثر سبک خراسانی در قرن پنجم نشان دادهشود. به علت نزدیکیِ زمانی تاریخ بیهقی به فارسی میانه (پهلوی)، بسیاری از خصوصیّات آوایی زبان پهلوی را در خود، حفظ کرده و بسیاری از واژگان مانند: آشکار، پدرود، بهر و... بدون هیچگونه تغییری وارد این کتاب شدهاند. روش کار در این تحقیق به شیوه توصیفیـکتابخانهای است. تغییرات واجی در این اثر به صورتهای «کاهش و تخفیف»، «افزایش»، «ابدال» و «ادغام» خود را نشان داده که بیشترین فرآیند این تغییر، «ابدال» بوده است. در تحوّل معنایی مفردات در این مقال، واژگان با چند وضعیت تحوّلی روبرو شدهاند: یا متروک شده و یا علاوه بر معنای گذشته، معنای جدید نیز گرفتهاند. در تحوّل معنایی، جملهها اغلب در معنای غیر واقعی و وضعی خود بکار رفته و به صورت جملات کنایی درآمدهاند.
تاریخ بیهقی,تطوّر واجی,واکه,تطوّر معنایی
https://jls.qom.ac.ir/article_1074.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1074_b4494dbcd6a4ddaa67db5c1a74812c57.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
تحلیل ساختاری و زبانشناسانۀ غزل شوق دیدار قیصر امینپور
125
146
FA
سمیه
خورشیدی
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی
khorshidi13@gmail.com
10.22091/jls.2017.1196.1045
<span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt;" lang="FA">مطالعۀ شعر از دیدگاه زبانشناسی، تمام نشانههای کلامی در دستگاههای گوناگون شعری را بررسی میکند. زبانشناس ساختارگرا نیز با بررسی عناصر زبانی گوناگون، مسایل معناشناسی را در تمام سطوح زبان تحلیل میکند و دستگاههای عروضی، آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی را در خدمت معنا و ادبیّت متن قرار میدهد. هدف این پژوهش، بررسی این دستگاهها در ارتباط با ساختار و محتوای شعر و نقش هر یک در ایجاد توازن و ادبیّت متن است. بر این اساس، حاصل تحلیل این الگوهایِ ایجاد توازن و هنجارگریزی در غزل «شوق دیدار» در دستگاههای ذکر شده، نشان میدهد که امینپور در دستگاه عروضی و آوایی و نحوی، تلاش بیشتری برای ایجاد موسیقی در جهت بیان احساس و اندیشه خود نموده است. در دستگاه بلاغی، عنصربلاغیِ «تشخیص» توانسته است موجب هنجارگریزی و پویایی خیال و اندیشه شاعر شود. در این غزل، ساختار و محتوا دارای انسجام است و عناصر آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و معنایی در سراسر بافت شعر هماهنگ با یکدیگر عمل میکنند.</span>
سبکشناسی,ساختارگرایی,برجستهسازی,امینپور,غزل شوق دیدار
https://jls.qom.ac.ir/article_1050.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1050_4838180c1fe7b5110a12227382550295.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
روشهای تأکید کلمه در زبان فارسی
147
164
FA
داود
رفیعی
دانشجو/دانشگاه قم
davood_rafiei14@yahoo.com
10.22091/jls.2018.1379.1061
<span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt;" lang="FA">مبحث تأکید و روشهای مؤکّد کردن اقسام کلمه از جمله مسائلی است که در دستورزبان، زبانشناسی و بلاغت مطرح است. در خلال کتابهایی که در زمینۀ دستور زبان نوشته شده، معمولاً به صورت گذرا اشارههایی به روشهای مؤکّد کردن اقسام کلمه شده است. گاهی نیز در مقالاتی که در این زمینه نوشته شده، بهصورت موردی به روشهای تأکید بر یک قسمِ کلمه پرداخته شده است. در این تحقیق کوشش بر این است که پاسخی به این پرسش دهیم که اقسام کلمه در زبان فارسی چگونه مؤکّد میشوند؟ بر این مبنا با تکیه بر پژوهشهای انجام شده، به شماری از روشهای مؤکّد کردن اقسام کلمه اشاره شده است؛ از رهرو این بررسی دریافتیم که در زبان فارسی به منظورهای خاصِ دستوری و بلاغی،</span><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt; mso-ascii-font-family: Tahoma; mso-hansi-font-family: Tahoma;" lang="FA">تمام</span><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt; mso-ascii-font-family: Tahoma; mso-hansi-font-family: Tahoma;" lang="FA">اقسام</span><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt; mso-ascii-font-family: Tahoma; mso-hansi-font-family: Tahoma;" lang="FA">کلمه</span><span style="font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt;" lang="FA"> ـ از اسم و فعل گرفته تا شبهجمله و حتّی حروف اضافه ـ میتواند مؤکّد گردد. ضمن اینکه پیرامون مؤکّد کردن جمله نیز مطالبی در این مقال ارائه شده است. این مؤکّد کردن اقسام کلمه و جملات به روشهای گوناگونی انجام میشود که برخی از این روشها در گذشته کاربرد بیشتری داشته است و برخی دیگر از آنها در فارسی امروز بیشتر به کار میرود.</span>
تأکید,روشهای مؤکّد کردن,زبان فارسی,اقسام کلمه
https://jls.qom.ac.ir/article_1049.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1049_e114e9046438b396a1a542baafd26643.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
خوانشی معنادرمانگرایانه از طبیعتگرایی رمانتیک ژانژاک روسو
165
197
FA
داود
رمضانی پارسا
دانش آموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یاسوج
ramezani.parsa@gmail.com
10.22091/jls.2018.2392.1117
اگر چه در ظاهر رمانتیسم یک نوع مکتب ادبی متعلق به یک دورۀ ادبی خاص است، اما با دقّت در ویژگیهایی از جمله «طبیعتگرایی»، «تخیّل»، «عشقورزی» و «توجّه به درون» متوجه میشویم که وسعتی به درازای اندیشۀ بشری دارد. نقش ژان ژاک روسو(1778ـ1712) به عنوان یکی از پایهگذاران رمانتیسم، نقشی است بسیار تأثیرگذار و «اعترافات» او نوعی اتوبیوگرافی است بر اساس مکتب رمانتیسم. ویکتور فرانکل (1997ـ1905) فیلسوف و روانشناس اتریشی پس از تجربۀ تکاندهندۀ اردوی کار اجباری نازیها به نام «آشویتس»، نظریهای موسوم به «معنادرمانی» را ارائه داد که بر اساس آن انسان میتواند با تعبیری متفاوت از حوادث زندگی و با نوعی دیگر نگریستن به رخدادها، به درک و در نتیجه معنای جدیدی از زندگی برسد. نکتهای که هم روسو و هم فرانکل به آن تأکید دارند و در بستر طبیعتگرایی معنا میشود، جلب توجّۀ خواننده به آسیبهای ناشی از تمدن است؛ چیزی که فرانکل از آن به «خلاء وجودی» یاد میکند. از مولّفههای مشترک میان رمانتیسم روسو و معنادرمانی فرانکل، میتوان به مواردی مانند: «توجّه به طبیعت» و «عشقورزی» اشاره کرد. این مقاله کوشش میکند با استفاده از روش تحلیلِ محتوایی، خوانشی معنادرمانگرایانه از «اعترافات» روسو ارائه دهد.
رمانتیسم,روسو,اعترافات,فرانکل,معنادرمانی
https://jls.qom.ac.ir/article_1057.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1057_d9db5efde391fa7f70df026e4a822b99.pdf
دانشگاه قم
پژوهش های دستوری و بلاغی
2783-2619
2783-2627
7
12
2018
02
20
تحلیلِ تطبیقیِ مشبّه و مشبّهبههای سعدی شیرازی و شفیعیکدکنی
199
232
FA
علی
سلیمانی
0000-0001-8047-4692
دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
alisoleimani1369@yahoo.com
بهاءالدین
اسکندری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
bahaeddineskandari@gmail.com
10.22091/jls.2018.1708.1080
<span style="line-height: 115%; letter-spacing: -0.3pt; font-family: 'B Zar'; font-size: 12pt; mso-ansi-font-size: 11.0pt;" lang="FA">در این مقاله تشبیهات 50 غزل عاشقانۀ سعدی شیرازی و دفتر «غزل برای گُل آفتابگردان» شفیعیکدکنی، از منظر «مشبّه و مشبّهبه»، «تکرار در تشبیهات» و «شیوههای نو کردن آن» مورد تطبیق و بررسی قرار گرفت. مقایسة تطبیقی تشبیهات این دو نمایندة دیروز و امروز، آشکار کنندۀ برخورد دو نگاه و دو تجربه در عرصة تشبیهات است. ازاین رو در این مقاله با دستهبندی کردن عناصر، تطبیق و تحلیلِ تشبیهات و ارائة نمودارهایی، میزان ابتکار و تقلید گویندگان مشخص شد. از رهرو این تطبیق و بررسی دریافتیم که مشبّه در دفتر شفیعیکدکنی و مشبّهبه در غزلهای منتخب سعدی از تنوع و تعدّد بیشتری برخوردار است. تعدّدِ مشبّه، یعنی تعدّد فکر و اندیشه و گستردگی موضوع را منجر میشود؛ حال آنکه تعدّد مشبّهبه، یعنی تنوّع مضمون، اغراق و مبالغه. همچنین در این پژوهش دریافتیم که سعدی از تشبیهات: تفضیل، مضمر، مقیّد کردن و واژگان مترادف، برای رفع تکرار مشبّههای خود استفاده کرده است؛ در مقابل شفیعیکدکنی مقیّد کردن مشبّه و همراه شدن تشبیه با دیگر صنایع زیباییساز را برای رهایی از تکرار برگزیده است و از آنجا که خیال او تشبیهات جدیدی را ابداع نموده، کمتر از شگردهای گریز از تکرار تشبیه قدما چون: تشبیه معکوس، تفضیل و... بهره برده است. همچنین شفیعیکدکنی برای رهایی از تکرار در مشبّهبه، از لطیف کردن تشبیه سود جسته که کاری نو و بدیع محسوب میشود و شیخ اجل بدان توجهی نداشته است. </span>
مشبّه,مشبّهبه,عناصرسازنده,تکرار,سعدی,شفیعیکدکنی
https://jls.qom.ac.ir/article_1051.html
https://jls.qom.ac.ir/article_1051_35a9db55f23fd5facbf90ec4a494b1ba.pdf